روزنامه استرالیایی Financial Review نوشت که در مورد جنگ تجاری بین چین و آمریکا سه نکته مهم وجود دارد: اول اینکه اگرچه این جنگ در مقیاس کوچکی شروع شد، اما نمیتوان پیشبینی کرد که چگونه به پایان میرسد. دوم، آنچه جنگ تجاری نامیده میشود در واقع یک درگیری سیاسی و اقتصادی گسترده است و سوم، تنشهای اقتصادی و تجاری بین دو کشور، یک مشکل ادامهدار خواهد بود.
مناقشه آمریکا-چین حول دو مساله میگردد. اولین مساله عدم توازن تجاری دوجانبه است که بر اساس دادههای آمریکایی 370 میلیارد دلار و بر اساس دادههای چینی 270 میلیارد دلار در سال 2017 برآورده شده بود.
مساله دوم، اقدامات رقابتی ناعادلانه چین در بازار است که از جمله آنها میتوان به حفاظت از حقوق مالکیت معنوی، نقش دولت در تخصیص منابع و گشودن بازارهای خدماتی چین به روی سرمایهگذاران خارجی اشاره کرد.
در پس این موضوع، ابهام در مورد آینده جایگاه آمریکا در نظام بینالمللی و ریسک درگیری بین اقتصاد اول و دوم دنیا به عنوان قدرت حاکم و قدرت در حال ظهور نهفته است. عدم توازن تجاری دوجانبه نباید یک مساله باشد. مازاد حساب جاری چین از 8/11 درصد تولید ناخالص داخلی (GDP) در سال 2007 به 4/1 درصد در سال 2017 کاهش یافت.
عدم توازن تجاری دوجانبه بین چین و آمریکا هم حاصل زنجیره تامین جهانی است – صادرات چین به آمریکا بسیاری از کالاهای واسطهای را در برمیگیرد که توسط تعداد زیادی از کشورهای آسیایی دیگر تولید میشوند. مسائلی که به رقابت ناعادلانه در بازار مرتبط میشوند، فریبنده هستند و اتهاماتی که در این حوزه به چین وارد است، قابل اثبات نیست.
همچنین آمریکا مدعی است که سیاست «ساخت چین 2025» (برنامهای برای تقویت تولیدات داخلی) این کشور و استفاده از سوبسیدهای دولتی، در نهایت به ضرر شرکتهای خارجی تمام میشود. اما در واقعیت، دولت چین هنوز در مورد جزییات این برنامه تصمیمی نگرفته است.
آمریکا از چینیها میخواهد مثل آمریکا بازار خود را باز کنند، اما چنین چیزی عملا در کوتاه مدت امکانپذیر نیست. با توجه به اقدامات و تقاضاهای غیرمنطقی دولت ترامپ، برخی کارشناسان چینی از دولتشان میخواهند استراتژی مقابله به مثل را در برابر آمریکا اجرا کند.
بزرگترین منفعت چین در حال حاضر ادامه توسعه اقتصادی است. چین از تجارت آزاد و رژیم سرمایهگذاری ایجاد شده از سوی آمریکا نفع زیادی برده است. بنابراین به نفع این کشور است که صرف نظر از اقدامات فعلی آمریکا، نظم بینالمللی در تجارت را حفظ کند.
معنای واقعی توسعه اقتصادی ارتقای استانداردهای زندگی مردم است. چین باید این موضوع را به خاطر داشته باشد و هیچگاه به چالش کشیدن آمریکا را به عنوان انگیزه نهایی خود برای توسعه اقتصادی، مد نظر نداشته باشد.
شی جینپینگ، رییس جمهور چین، در اوایل امسال از اصلاحاتی جاهطلبانه و اقداماتی برای سیاست باز در چهار حوزه سخن گفت: از بین بردن محدودیتهای ورود شرکتهای خارجی به بازار چین، ایجاد محیط سرمایهگذاری جذابتر در چین، تقویت حفاظت از حقوق مالکیت معنوی و افزایش واردات.
اجرای چنین برنامههایی به طور حتم میتواند به کاهش اصطکاک اقتصادی بین چین و بقیه دنیا کمک کند.
نظر شما