روزنامه وال استریت ژورنال یک روز مانده به برگزاری انتخابات نهایی ریاست جمهوری آمریکا خطاب به دو نامزد این انتخابات در یادداشتی نوشت مهم نیست در انتخابات روز سهشنبه چه کسی پیروز میشود، بلکه الان زمان آن است که سیاستگذاران واشنگتن گرد هم جمع شوند تا با بزرگترین مشکل اقتصادی آمریکا مقابله کنند؛ یعنی رشد کند. رکود اقتصادی بیش از هفت سال است که به پایان رسیده و نرخ بیکاری به سطوح نرمال بازگشته است. با این حال، تولید ناخالص داخلی (GDP) به نصف نرخ میانگین آن در سالهای بعد از جنگ جهانی دوم رسیده است. دستیابی به نرخ رشد بهتر امکانپذیر است، اما به اصلاحات ساختاری عمیق نیاز دارد.
هشت سال است که سیاستگذاران میگویند: امروز طرح محرک، فردا اصلاح ساختاری. این فردا حالا سر رسیده، اما بهانههای جدید برای ادامه طرح محرک اقتصادی مطرح میشود؛ این که رکود مزمن عامل کندی رشد است. رفاه نیازمند استقراض و خرج کردن بیشتر است یا کنترل تورم و نرخ بهره پایین. اما دیگر کارشناسان کلا ناامیدند و میگویند رشد بیشتر غیرممکن است. از نظر آنها باید این واقعیت را پذیرفت و یک حد وسط را مدیریت کرد.
اما برای افرادی که میخواهند درسهای ساده تاریخ را فرابگیرند، باید گفت شناسایی عوامل رشد کند و درمان آن کار سختی نیست. اقتصاد آمریکا از قوانین پیچیده، قراردادی و سیاستزده رنج میبرد. نظام مالیاتی مضحک آن و ساختار بد برنامههای اجتماعی جلوی کار و سرمایهگذاری را گرفته است.
وال استریت ژورنال خطاب به نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا میگوید: اگر فکر میکنید رشد اقتصادی بالا غیرممکن است، یک سیاست رشد محور جدی را در نظر بگیرید که حتی پاسخگوی بسیاری از تمایلات چپگرایان هم باشد. برخی از این سیاستها عبارتند از:
مالیات: نظام مالیاتی ایدهآل باعث افزایش درآمد دولت میشود و در عین حال انحراف تصمیمگیریهای اقتصادی را به حداقل میرساند. مصارف درست مالیاتی، به چنین ایدهآلی نزدیک است.
نظام مالیاتی فعلی آمریکا کاملا برعکس این است: با معاف کردن بسیاری از مالیاتهای درآمد، دولت درآمد چندانی به دست نمیآورد. از سوی دیگر، بر سرمایههای اضافی مالیات سنگین تعلق میگیرد که باعث میشود انگیزه مردم کم شود و همه به دنبال راههای معافیت از مالیات باشند. این پیچیدگی و ابهام، صداقت سیستم را نیز تقلیل میدهد.
قانونگذاری: قوانین آمریکا قراردادی، کند، احتیاطی و سیاستزده است. به محض این که در مورد اشتباهات حزب حاکم صحبت کنید، برخی آژانسهای فدرال به حمایت شما میآیند. کنگره باید برخی قوانین مهم را مورد بازبینی قرار دهد و آژانسهای فدرال باید تحلیلهای هزینه-فایده جدی و شفافی را در دست اقدام داشته باشند.
برنامههای اجتماعی: بیشتر مردم آمریکا وقتی یک دلار اضافه به دست میآورند، بیشتر آن را صرف خدمات اجتماعی میکنند. اگر این موانع برطرف شوند، مردم بیشتر کار میکنند و به مزایای کمتری نیاز خواهند داشت.
بهداشت و درمان: میتوان طرح بیمه درمان اوباما را با یک سند ساده بیمه سلامت تعویض کرد.
کار: بهترین راه حمایت از کارگران این است که به راحتی بتوانند شغل خود را عوض کنند. اگر کارفرما با کوهی از تشریفات اداری، قوانین پیچیده و دیون قانونی مواجه نباشد، این امکان راحتتر فراهم میشود.
مهاجرت و تجارت: این یک واقعیت نادرست از نظر سیاسی است: این که به افرادی که میخواهند کسبوکاری را شروع کنند اجازه مهاجرت بدهند برای اقتصاد آمریکا خوب است. تلاش برای کاهش قدرت چین آمریکا را نجات نخواهد داد.
آموزش: باید به مردمی که درآمد پایینتر دارند، امکان تحصیلات مناسب داده شود.
انرژی: کلیه سوبسیدها و اعتبارات و قوانین موجود با یک قانون مالیات بر کربن ساده جایگزین شود. در این صورت کربن کمتری تولید خواهد شد و رشد بیشتر خواهد بود.
نظر شما