به گزارش روز دوشنبه اگزیم نیوز، شدت مصرف انرژی شاخصی برای تعیین کارایی انرژی در سطح اقتصاد ملی هر کشور است که از تقسیم مصرف نهایی انرژی بر تولید ناخالص داخلی محاسبه میشود. طبق ترازنامه انرژی سال ۹۹ و گزارش آژانس بینالمللی انرژی، شدت مصرف انرژی ایران بر اساس برابری قدرت خرید، بیش از دو برابر میانگین جهانی است.
مقایسه شاخصهای مصرف انرژی در ایران و سایر کشورها نشان میدهد که وضعیت کشور در این حوزه چندان جالب نیست. منفی شدن تراز گاز در ماههای سرد سال از سال ۹۹ و پیشبینی تعمیم آن به کل سال، منفی شدن تراز بنزین و گازوئیل در سال جاری و غیره، همه و همه هشدارهایی است که حاکی از بحران انرژی در آینده ایران است و ضرورت دارد، ریلگذاریها در این حوزه تغییر کند.
اما با وجود اهمیت تعریف و اجرای پروژههای بهینهسازی مصرف سوخت برای حل مشکل ناترازی انرژی، اکنون بیش از یک دهه است که اقدامی جدی در این حوزه صورت نگرفته است و دولتها نسبت به این پروژهها بیتفاوت هستند. این بیتفاوتی موجب میشود که ناترازی انرژی در ایران بیشتر و بیشتر شده و در نهایت در یک اقدام نسنجیده به شوک درمانی ختم شود.
در این راستا برای بررسی آخرین وضعیت پروژههای بهینهسازی مصرف سوخت و دلایل اجرایی نشدن آنها با نصرتالله سیفی مدیرعامل اسبق شرکت بهینهسازی مصرف سوخت به گفتوگو نشستیم.
مشروح این بخش مصاحبه به شرح زیر است:
صرفا با ابزار قیمتی نمیتوان بهینهسازی مصرف انرژی را اجرایی کرد
نصرتالله سیفی با اشاره به ابزارهای قیمتی و غیرقیمتی بهینهسازی مصرف سوخت عنوان کرد: قیمت پایین انرژی قطعا بر مصرف بالای آن در کشور اثرگذار است و طبیعی است که محصولی که گرانتر باشد، ارج و قرب پیدا میکند، اما در دنیا هیچگاه نمیگویند قیمت انرژی مثل بنزین، گاز و غیره گران است یا ارزان است، بلکه درباره قیمت نسبی آن صحبت میکنند.
مدیرعامل اسبق شرکت بهینهسازی مصرف سوخت گفت: قیمت نسبی انرژی در ایران کم است و اصلا بحثی در این باره وجود ندارد و در جایگاه واقعی خود قرار ندارد. این موضوع باعث شده که مصرف انرژی در کشور نیز از تعادل خارج شود، اما وقتی ما از انرژی صحبت میکنیم درباره یک سیستم و مجموعهای از معادلات صحبت میکنیم نه یک معادله.
وی افزود: قیمت انرژی در کشور بر قیمت همهچیز اثرگذار است، پس مشکلات فعلی در قیمت نسبی انرژی با یک نسخه قابل حل نیست. میگویند آقا قیمت را بالا ببرید همهچیز درست میشود، نه اصلا اینطور نیست. این موضوع، یک مسئله پیچیده است که نسخه حل آن نیز قطعا پیچیده خواهد بود.
سیفی گفت: قیمت یکی از عوامل تعیینکننده در بهینهسازی است، ولی به تنهایی کافی نیست. به عنوان مثال اگر همین الان قیمت بنزین را معادل قیمت صادراتی حدود ۶۰ سنت بر لیتر کنیم که معادل ۳۰ هزار تومان است، شما مصرف یک خودروی معمولی کلاس B مثلا پراید را در نظر بگیرید. این خودرو حدودا در هر ۱۰۰ کیلومتر ۸ لیتر بنزین مصرف میکند. الان خودروهای کلاس B دنیا هر ۱۰۰ کیلومتر حدود ۳ الی ۴ لیتر بنزین مصرف میکنند.
مدیرعامل اسبق شرکت بهینهسازی مصرف سوخت گفت: حالا مردم مصرفکننده بنزین با توجه به اینکه اجازه یا امکان واردات خودروی باکیفیت وجود ندارد، چطور باید بنزین را لیتری ۳۰ هزار تومان پرداخت کنند. اگر امکان ارائه خودروی باکیفیت جهانی وجود داشته باشد، آن وقت قیمت را هم میتوان اصلاح کرد.
وی تاکید کرد: این مثال درباره قیمت برق و لامپهای پرمصرف یا قیمت گاز و بخاریهای کمبازده وجود دارد. بدون بهبود استاندارد تجهیزات، افزایش قیمت فایدهای ندارد و صرفا فشار به مصرفکننده است. وقتی شما به عنوان سیاستگذار با اصلاح قیمت یک مسیری را میبندید، باید با ارائه تجهیزات باکیفیت یک مسیر دیگر را باز بگذارید. در این صورت است که اصلاح قیمت منجر به کنترل مصرف میشود.
سیفی اظهار داشت: اصلا یکی از دلایلی که قانون هدفمندی یارانهها ایجاد شد، همین بود که قیمتها اصلاح شود و از عواید آن، پروژههای بهینهسازی اجرایی شود و همچنین با اعطای یارانه، درآمد مردم نیز افزایش یابد.
مدیرعامل اسبق شرکت بهینهسازی مصرف سوخت گفت: به نظر بنده طرح تثبیت قیمتها در مجلس هفتم هم یکی از کارهای اشتباه بود. قبل از آن، با اصلاح تدریجی قیمت انرژی در ایران به سمت قیمت واقعی حرکت میکرد. البته بنده با قیمت هدفگذاری شده برای رسیدن به آن، کاری ندارم، چون محل بحث است و باید قیمت نسبی واقعی را محاسبه کرد.
وی ادامه داد: اما به هر حال به تدریج قیمت انرژی در ایران در حال نزدیک شدن به قیمت واقعی بود. البته قصد آقایان این بود که به جای اصلاح تدریجی بحث هدفمندی یارانهها را جلو ببرند که با شکست مواجه شد.
شرکت ملی نفت درکی از بهینهسازی مصرف سوخت ندارد
سیفی اظهار داشت: در تیم فوتبال برزیل همه دوست دارند مهاجم باشند و کسی دوست ندارد، دفاع بایستد. میدانید چرا؟ چون مردم مهاجم را دوست دارند و کسی محبوب میشود که گل بزند. این اشتباه مردم و پوپولیسم باعث شده است که همه در تیم برزیل بخواهند گل بزنند، به همین دلیل دفاع آنها ضعیف است و اخیرا به موفقیت نرسیدهاند.
مدیرعامل اسبق شرکت بهینهسازی مصرف سوخت گفت: این مثال فوتبالی دقیقا در موضوع تراز انرژی در ایران نیز وجود دارد. در ایران نیز همه مدیران دوست دارند، تولید انرژی را افزایش دهند و روبان قرمز آن را قیچی کنند و هیچکس دوست ندارد دیده نشود. بهینهسازی مصرف مثل دفاع کردن در تیم فوتبال برزیل است.
وی افزود: شما میدانید مثلا دو جداره کردن یک میلیون پنجره چقدر حجم کارش زیاد است و اصلا دیده هم نمیشود. چرا دیده نمیشود؟ چون نمیتوانی این پنجرهها جمع کنید و عظمت کار را یکجا نشان رسانه دهید، اما وقتی مثلا یک فاز پارس جنوبی راه میافتد، عظمت کار قابل مشاهده است.
سیفی تاکید کرد: یک دلیل بیتوجهی به بهینهسازی مصرف به همین پوپولیسم برمیگردد و دومی نیز مربوط به خلا ساختاری است. از دهه ۳۰ روش سازمان برنامه، بودجه دادن برای هزینه کردن و افزایش تولید است. این سازمان هیچگاه بودجه نمیدهد که هزینهای را کاهش دهد. ما هنوز مدل قراردادی مشخصی برای صرفهجویی انرژی در کشور نداریم.
مدیرعامل اسبق شرکت بهینهسازی مصرف سوخت گفت: در زمان مسئولیت ما فقط دو سال طول کشید که مدیران شرکت ملی نفت را توجیه کنیم که در پروژههای بهینهسازی باید با طرف مقابل به عنوان سرمایهگذار برخورد کنیم نه پیمانکار، چون طرف مقابل سرمایهاش را وارد بخش بهینهسازی کرده است و ما باید دنبال آن بیفتیم و از او خواهش کنیم که سرمایهگذاری کند. چرا این اتفاق افتاد؟ زیرا اساسا شرکت ملی نفت به عنوان یک شرکت تولیدی، درکی از صرفهجویی و بهینهسازی مصرف انرژی ندارد.
اجرای بهینهسازی مصرف انرژی نیازمند یک نهاد فرا وزارتخانهای است
وی عنوان کرد: از اواسط و اواخر دهه هفتاد دو سازمان بهینهسازی مصرف ذیل دو وزارتخانه نیرو و نفت ایجاد شدند. تا اینجای کار بنده ایرادی در ساختار نمیبینم زیرا دو تا بچه متولد شده است که باید یک پدر و مادر برای اینکه از سختیها و گرفتاریها عبور کند و موثر واقع شود مسئولیت آنها را برعهده بگیرند. اما این کار لازم بود، ولی کافی نبود.
سیفی گفت: به نظر بنده این کودک هماکنون به دو جوان برنا تبدیل شدهاند و باید از وزارت نیرو و وزارت نفت جدا شوند. این وزارتخانه اینقدر مشکلات متعدد در بخش تولید و توزیع انرژی دارند که دیگر زمانی برای بهینهسازی برای آنها باقی نمانده است و گذشت آن زمانی که وزارت نفت یک الی دو میلیارد دلار از منابع خودش برای بهینهسازی خرج میکرد.
مدیرعامل اسبق شرکت بهینهسازی مصرف سوخت گفت: همچنین الان هم وزارت نفت و هم وزارت نیرو از مسببان اتلاف انرژی در کشور هستند و طبیعتا این دو شرکت بهینهسازی در ساختار فعلی توان اصلاح آن را ندارند. راندمان نیروگاههای ایران میانگین حدود ۳۵ درصد است، ولی طبق استاندارد باید حدود ۶۰ درصد باشد.
وی افزود: خب چه نهادی باید نسبت به این وضعیت گلایه داشته و وزارت نیرو را به سمت اصلاح هدایت کند؟ مجموع ساتبا، این مجموعه که خودش زیرمجموعه وزارت نیرو است. پس باید جایگاهی برای بهینهسازی مصرف در نظر گرفت که بتواند وزیر نیرو را ملزم به پاسخگویی کند. عین همین موضوع در وزارت نفت هم وجود دارد.
سیفی توضیح داد: در بسیاری از موارد برای اجرای یک پروژه بهینهسازی نیاز بود که مثلا وزارت نفت بتواند وزارت صمت یا وزارت جهاد کشاورزی و سایر وزارتخانهها را سرخط کند ولی این امکان وجود نداشت، زیرا قدرت مثلا وزیر نفت با سایر وزرا تقریبا برابر بود. ولی اگر جایگاه کسی که بهینهسازی را پیگیری میکند، بالاتر از وزرا باشد، آن وزیر ملزم به پاسخگویی است.
مدیرعامل اسبق شرکت بهینهسازی مصرف سوخت گفت: پس به نظر بنده باید یک تجدید ساختار در موضوع بهینهسازی مصرف سوخت رخ بدهد و نهادهای فعلی ادغام شوند و جایگاهی برای آنها تعریف شود که فراوزارتخانهای بوده و یا زیرمجموعه مستقیم رئیس جمهور باشد یا موازی با آن قرار گیرد.
وی در پایان گفت: سخن گفتن درباره ناترازی انرژی الان برای مردم موضوعی جدیدی شده است، اما این موضوع برای ما خاطره است. ما نمودارهایی که از ۲۰ سال پیش رسم میکردیم نشان میداد که از همین سالها ناترازی انرژی در ایران آغاز میشود و باید فکری اساسی به حال آن کرد، چرا که نمودار مصرف و ناترازی به صورت نمایی به شدت افزایش مییابد.
نظر شما