در طول سالهای پس از جنگ جهانی دوم، دلار آمریکا به عنوان اصلیترین ارز بینالمللی حکمرانی میکند. البته دلار، نخستین ارز غالب جهان نیست؛ به گزارش نشنال افرز، از آغاز تجارت بینالملل، سه ارز غالب جهانی وجود داشته است. ارز هلند که از قرن ۱۷ تا ۱۸ سلطنت میکرد؛ سپس استرلینگ بریتانیا تا اوایل قرن ۲۰ و در نهایت دلار از زمانی که جنگ جهانی دوم تمام شد.
بعد از جنگ جهانی به دلیل جایگاه اقتصادی آمریکا و تمرکز بخش عمده طلای جهان در این کشور، سیستمی مبتنی بر برابری هر اونس طلا با ۳۵ دلار ایجاد شد. در سال ۱۹۷۱ « ریچارد نیکسون» رئیسجمهوری وقت آمریکا، بر خلاف تعهدات برتون وودز، ارتباط طلا و دلار را قطع کرد. با این حال، دلار همچنان ارز مسلط جهان باقی ماند.
دلایل اقتصادی زیادی برای چرایی تسلط دلار وجود دارد که توضیح آنها، هدف این گزارش نیست. به هر ترتیب، در حال حاضر دلار با در اختیار داشتن ۶۰ درصد ذخایر ارزی، اصلیترین ارز ذخیرهای جهان است. ارز ذخیرهای ارزی است که دولتها برای مقابله با نوسانهای اقتصادی، توان پرداخت مالی و امکان تسویه واردات، ذخیره میکنند. همچنین در طول ۲۰ سال اخیر، دلار آمریکا همواره بیش از ۸۰ درصد تسویهحسابهای بینالمللی را به خود اختصاص داده است.
تسلط دلار چه منافعی برای ایالات متحده داشته است؟
دلار، جدا از مزایای اقتصادی برای ایالات متحده، به آمریکا این امکان را داده تا بتواند علیه هر کشوری جنگ مالی به راه بیندازد. دلار نشانگر قدرت ساختاری آمریکا و به نفع جایگاه سیاسی این کشور است. قدرت ساختاری، قدرتی است که در آن، کشور قدرتمند میتواند از طریق ساختارهای مسلط در جهان، قدرت را اعمال کرده و کشورها را وادار به پیروی کند.
به همین ترتیب، بخش قابل توجهی از توان اعمال ابرقدرتی آمریکا به دلار وابسته است. از آنجایی که دلار واحد محاسبه، تبادل و ذخیره مالی محسوب میشود، محدودیت در استفاده آزادانه از آن، تجارت بینالمللی را برای کشورهای هدف، تهدید میکند.
در واقع دلار ابزاری است که ایالات متحده به وسیله آن هژمونی خود را تحکیم میبخشد. به این دلیل که بیشتر توان اعمال قدرت از سوی قدرت برتر به این بستگی دارد که این کشور بتواند پاداش لازم را برای کشورهای پایبند به نظم بینالمللی مورد نظر آمریکا و همچنین مجازات را برای کشورهای تجدیدنظر طلب وضع کند. دلار این موقعیت را فراهم کرده و به آمریکا این امکان را میدهد که در عمل، صلاحیتی قضایی در سراسر کره زمین اعمال کند.
چرا دلار تضعیف شده است؟
هرچند تحریم مالی آمریکا میتواند هر موسسه نقضکننده قوانین آمریکایی را تا مرز فلجشدن پیش ببرد اما این ابزار برای آمریکا بیهزینه نیست و حتی ممکن است به قیمت پایان تسلط دلار تمام شود. اکونومیست در این رابطه نوشته بود: «استفاده از تحریم، هژمونی دلار را تضعیف میکند. در نتیجه رقبای آمریکا و متحدان [ اتحادیه اروپا] تلاش میکنند گزینههای جایگزین داشته باشند.»
«امریکن افرز» نیز در همین رابطه نوشت: «با مسدودکردن ذخایر خارجی روسیه، ایالات متحده به جهان پیام داد که دسترسی سایر کشورها به ذخایر دلاری آنها منوط به رویکردشان در سیاست خارجی است.» این مساله، هراس مهمی برای کشورهای دیگر ایجاد میکند. علت ایجاد این هراس، به ماهیت ارز ذخیره بر میگردد.
ارز ذخیره انتخاب میشود تا ثبات را در شرایط متلاطم اقتصادی برای کشورها ایجاد کند اما وقتی خود دلار بخواهد ابزار بیثباتی کشورها فرض شود، تلقی عمومی از آن به عنوان ارز قابل اعتماد زیرسؤال میرود. این مساله به اندازهای قابل توجه است که یک مقام ارشد صندوق بینالمللی پول نیز در مورد آن هشدار داده: تحریمهای روسیه سلطه دلار را تهدید میکند.
واکنش کشورها به سوء استفاده آمریکا از دلار
در نتیجه این رویکرد واشنگتن، کشورها _ بهویژه آنها که منافعی متعارض با منافع آمریکا دارند_ گزینه کاهش تسلط دلار بر ذخایر ارزی خود را دنبال خواهند کرد. در طرف رقبای ایالات متحده، اثر این رویداد مشهود است. به گزارش اکونومیست روسیه (پیش از جنگ اوکراین) نسبت به سال ۲۰۱۳ ذخایر ارزی دلاری خود را از ۴۰ به ۲۴ درصد کاهش داد.
در مورد چین هم وضعیت مشابه است؛ این کشور در طول سالهای اخیر تلاشکرده تا پیمان دوجانبه پولی را با کشورهای هدف تجارت خود افزایش دهد. برای مثال نزدیک به ۴۰ درصد تجارت چین و روسیه به یوآن انجام میشود. همچنین ابتکار جاده ابریشم، این امکان را برای چین فراهم کرده تا به طور گسترده استفاده از ارز خود را ترویج کند.
آمار کاهش استفاده دیگر کشورها از دلار به عنوان ارز ذخیره در فاصله زمانی سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۲۰ همین مساله را تأیید میکند. در طرف متحدان آمریکا، اتحادیه اروپا در سالهای گذشته یورو را ترویج میکند؛ به طوری که امروزه نزدیک به ۳۵ درصد پرداختهای مالی جهان به یورو انجام میشود.
فاصله عربستان از ایالات متحده و امکان برقراری قراردادهای نفتی بدون دلار، تهدیدی برای تسلط این ارز است. این مساله آینده سیستم پترودلار را در هالهای از ابهام قرار داده؛ این سیستم به توافق آمریکا و عربستان در سال ۱۹۷۵ برمیگردد که تضمین میکرد، در ازای فروش نفت عربستان به دلار، این کشور تحت حمایت امنیتی ایالات متحده باشد.
پترودلار با ترغیب کشورها به افزایش ذخیره دلار برای خرید نفت، به تسلط دلار در بازار مبادلهای جهان کمک میکرد. اما حالا با وجود افزایش اختلافهای ایالات متحده و عربستان، بهویژه بعد از ریاست جمهوری «جو بایدن» و شروع جنگ اوکراین، پیوند بین نفت و دلار سستتر از همیشه است.
البته، همه این مسائل به معنی ایجاد تغییر یکشبه در وضعیت دلار نیست. با وجود کاهش بهرهبرداری از دلار به عنوان ارز ذخیره، کاهش درصد استفاده از آن در طول این سالها ناچیز بوده است. آن هم به این دلیل که کنار گذاشتن دلار هزینههای اقتصاد زیادی دارد و با توجه به جایگاه هژمونیک آمریکا، متضمن هزینههای سیاسی قابل توجه هم هست.
رقیب اروپایی دلار در چه وضعیتی است؟
یورو با در اختیار داشتن ۲۰ درصد ذخایر ارزی، در مقام دوم ذخایر ارزی جهان قرار دارد. با این حال یورو به معنای دقیق، یک ارز فراگیر نیست. بررسیها نشان میدهد بیشتر یوروهای ذخیرهای در بانکها، مربوط به کشورهایی است که همجوار اروپا بوده و یا بیشتر تجارت آنها به اروپا وابسته است.
هرچند کمیسیون اروپا در سال ۲۰۱۹ رسما تلاش برای گسترش یورو را آغاز کرد اما یورو برای جایگزینی با دلار با چالشهای مهمی روبروست، از جمله نبود یک بانک مرکزی مستقل که بتواند از یورو حمایت کند. مساله دیگر که باز هم به عدم استقلال سیاسی اروپا باز میگردد، ناتوانی این اتحادیه در نقشآفرینی بهعنوان تضمینکننده امنیت است.
بررسی ذخایر ارزی دلار در کشورهایی با وابستگی امنیتی بالا به آمریکا نسبت به دیگر کشورها، ارتباط مستقیم جایگاه امنیتی ایالات متحده و هژمونی دلار را تائید میکند. در واقع، ایالات متحده با گسترانیدن چتر حمایت امنیتی خود، اعتبار دلار را به کشورهای وابسته، در ازای تضمین امنیت آنها فروخته است اما اتحادیه اروپا نه تنها نمیتواند به عنوان بازیگر امنیتی مستقل حمایت امنیتی بفروشد، بلکه برای تامین امنیت خود هم به ایالات متحده وابسته است.
بنابراین، یورو از ظرفیت لازم برای جایگزینی با دلار برخوردار نیست. در عمل هم از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۹ جایگاه یورو به عنوان ارز ذخیره تغییر مشهوری نداشته که نشان میدهد، این ارز دستکم در حال حاضر قادر به ایفای نقش به عنوان ارز غالب نیست.
آیا یوآن چین میتواند جایگزین دلار باشد؟
یوآن به عنوان پنجمین ارز ذخیرهای جهان، فاصله زیادی با ارز غالب بینالمللی دارد. این ارز فقط ۴ درصد تسویه حساب ارزی جهان را به خود اختصاص داده است. از این گذشته، ۴۵ درصد از مبادلات ارزی یوآن با منطقه هنگکنگ بوده است.
جدا از ضعفهای اقتصادی در برابر در دلار، چین هنوز قادر به تنظیم قواعد جدید در سیستم پولی بینالمللی که متضمن تسلط یوآن باشد، نیست. عمق بازار سرمایهای چین فقط ۵ درصد در برابر ۵۰ درصد آمریکاست. برخی هم ویژگیهای نظام سیاسی داخلی چین و تبلیغات منفی گسترده علیه آن را مانعی برای اعتماد بانکهای بینالمللی به ارز این کشور میدانند.
با این حال چین برای افزایش نفوذ یوآن تلاش میکند. اقداماتی مانند قراردادن یوآن در سبد حق برداشت ویژه صندوق بینالمللی پول، ایجاد پیمانهای دوجانبه پولی و مشارکت در کمکهای خارجی به ویژه در آفریقا و آسیا که اعتبار بینالمللی یوان را افزایش داده، از جمله فعالیتهای چین برای اعتبار ارز ملی است.
با این حال، اگرچه چین تلاش میکند تسلط دلار بر بازارهای جهانی را کاهش دهد اما این بدان معنا نیست که این کشور میتواند هژمونی یوآن بر تجارت بینالمللی را فراهم کند. به عبارتی، چنانچه فایننشال تایمز نوشته بود: یوآن رقیب دلار است اما جایگزین آن نمیشود.
به نظر میرسد، دولت چین بیش از آنکه به دنبال تسلط یوآن بر بازارهای مالی باشد، از تقویت یوآن به عنوان ابزاری برای چالش هژمونی سیاسی آمریکا بهره میبرد. در واقع، پیوستگی دلار با تسلط سیاسی آمریکا، رقبای این کشور را وادار به تضعیف دلار کرده؛ به گونهای که این دولتها تلاش میکنند با تضعیف دلار، جایگاه ابرقدرتی آمریکا را تغییر دهند.
هرچه دلار ضعیفتر شود، جایگاه سیاسی آمریکا با تضعیف بیشتری مواجه شده و آزادی عمل دیگر کشورها در نظام بینالمللی افزایش مییابد. بنابراین، با توجه به فاصله قابل توجه جایگاه دیگر ارزها از جمله یوآن در مقابل دلار، موقعیت مطلوب، نه جایگزینی ارزی دیگر به جای دلار که رشد دیگر ارزها برای کنترل غلبه این ارز آمریکایی است.
به نوشتهی فایننشال تایمز، این شرایط احتمالا به وضعیت بینظمی ارزی منتهی خواهد شد. در این حالت، به دلیل فقدان جایگزین مناسب برای دلار، چند ارز غیر از دلار رشد قابل توجهی به موازات دلار خواهند داشت.
جمعبندی
با وجود تلاش رقبای آمریکا برای تضعیف دلار، پایان سلطه دلار اغراقآمیز است. درطول دو دهه اخیر، گرچه سهم دلار در ذخایر ارزی از ۷۰ به ۶۰ درصد کاهش یافته اما تسلط این ارز در عرصه پرداختها تغییر قابل توجهی نکرده و همچنان در بیش از ۸۰ درصد تسویهها استفاده میشود. با این حال، هرچند دلار همچنان ارز غالب بینالمللی است اما باید دید در آینده، آیا تغییری بنیادی در وضعیت سلطه این ارز ایجاد خواهد شد؟
نظر شما