تمام موارد گفتهشده در چارچوب تامین مالی صنایع از بورس در دنیا تعریفشده هستند و حتی مطالبی در قالب راهکارها و مقالات علمی برای بازار سرمایه داخلی و حتی خارجی وجود دارد. با این حال مساله این است که با وجود راهکارهای علمی چرا مسیر استفاده و بهکارگیری از این موارد در بورس ایران تا این حد زمانبر بوده و تاکنون بهخوبی از این موارد بهره گرفته نشده است. به عبارت دیگر محورهای مشخصی برای تامین مالی از بورس وجود دارد؛ اما مسائلی مانند ناهماهنگیهای اجرایی موجب شده است تا از این راهکارها در زمان و مکان خود استفاده نشود. البته موارد یادشده باید تا حدی بومیسازی شوند. در عین حال باید به جنبههای علمی و راهکارها توجه ویژهای شده و در برنامههای بازار اجرا شوند و به نوعی همهجانبه باشند.
همچنین لازم است ابزارهای جدیدی ایجاد و راهاندازی شوند و در ضمن بازاریابیهایی نیز برای جذب فعالان بیشتر در این بازار صورت گیرد. در حال حاضر، بزرگترین چالش و مسالهای که بازار سرمایه ایران با آن مواجه است، این است که فاقد چشمانداز و هدف است. این امر بزرگترین مسالهای است که بازار ایران دارد و بسیاری از کارشناسان نیز به آن اشاره کردهاند؛ پس باید به آن توجه ویژهای شود. گفته میشود اگر واقعا قصد توسعه و پیشرفت وجود دارد، باید مواردی همچون اهداف و چشماندازها و راههای رسیدن به آنها از جمله استراتژی راهبردی بهوضوح بیان شوند، در حالی که مساله امروز این است که برنامههای یکپارچه و مناسبی طراحی نمیشود و به مرحله اجرا نیز نمیرسد. البته برنامهریزی و تصمیمگیری برای توسعه بورس و ایجاد فرصتهای مطلوب در اندازه بزرگ، سخت و نیازمند دید همهجانبه است. به این ترتیب در صورتی که بتوان برنامهای منظم و راهبردی با استراتژی درست برای بلندمدت طراحی و تدوین کرد، بهطوری که هماهنگی تمامی ارکان و مراتب را به همراه داشته باشد،
میتوان امید داشت که در بازه زمانی بلندمدت تغییراتی از جمله توسعه و بهبود بازار سهام قابل دسترس خواهد بود که این موضوع مهمترین مساله خواهد بود. به عبارت دیگر، بزرگترین معضلی که در بازار وجود دارد و ترمزی برای حرکت و پیشروی بازار است و بهصورت روزمره هم اتفاق میافتد و خارج از تمامی چالشهای آن (صرف نظر از نوسانات بازار، اگر موضوع را کلانتر در نظر بگیریم) بحث اصلی در نهایت نبود برنامه و نقشه راه مشخص و روشن است که در هیچیک از دورههایی که تاکنون گذشته به این مساله مهم بهدرستی پرداخته و رفع نشده و در این مدت میزان تامین مالی از طریق اوراق بدهی به بیش از ۵درصد نرسیده است.
دلیل این امر آن است که بازار سرمایه هیچوقت آمادگی لازم و کافی برای هدایت نقدینگی در صورت رشد و جذب پول را نداشته است؛ زیرا بورس ایران فاقد کارآیی لازم برای کاملکردن زیرساختها بوده است. با این حال بسیاری از مسائلی که در زمینه تامین مالی صنایع از بورس ایجاد میشود، به مساله غبارآلود بودن مسیر توسعه و برنامه راهبردی بازمیگردد. بنابراین باید زیرساختها را به نحوی توسعه داد و بهبود بخشید که بورس بتواند بهعنوان مولد اقتصادی برای بسیاری از صنایع و حتی برای اقتصاد کلان کشور به فعالیت خود ادامه دهد. بهعبارتی در تمامی دنیا بازار سرمایه عصاره توسعه اقتصادی است و در صورت بهبود فرآیند برنامهریزی درست و صحیح، مقوله تامین مالی صنایع نیز رونق قابلتوجهی ایجاد خواهد کرد.
بنابراین در صورتی که بتوان ماهیت و فلسفه بازار سرمایه را در جامعه و بهخصوص در بین مسوولان جا انداخت، میتوان مانع اقدامات دستوری شد و همچنین از وارد شدن آسیب به کل فرآیند اقتصادی کشور ممانعت به عمل آورد. در واقع بازار سرمایه با پیدا کردن جایگاه واقعی و درست خود میتواند محرک رشد بسیاری از موارد اقتصادی و مالی باشد. امنیت سرمایهگذاری بهعنوان رکن اصلی اعتماد، تاحدود زیادی از سوی دولت رعایت نشده است. زمانی که از بازار برای جذاب کردن و بازگشت اعتماد مردمی حمایت میشود، باید همهجانبه باشد تا امنیت سرمایهگذاری از نگاه سرمایهگذار به معنای واقعی ایجاد شود.
در واقع اگر به امنیت سرمایهگذاری کوچکترین خدشهای وارد شود، از هر راهی مثل سیاستگذاری دستوری یا برنامههای ناکارآ، مشکلات عدیدهای برای دولت و تامین مالی ایجاد خواهد شد. البته با وجود تمامی چالشها و مسائلی که تا امروز شاهد بودهایم، در کنار ساختارهای ناکارآمد و... اقدامات خوبی هم صورت گرفته که به نوبه خود پیشرفت قابلتوجهی نسبت به گذشته است. از این قبیل پیشرفتها میتوان به ایجاد صندوقهای متعدد سرمایهگذاری و پروژهای و حتی صندوق املاک و مستغلات، اشاره کرد.
حمیدرضا میرمعینی/ کارشناس بازار سرمایه
نظر شما