به گزارش اگزیمنیوز، «همپوشی منافع سیاسی دولتها با چین، ضامن سرمایهگذاری چین در این کشورها یا شکلگیری روابط اقتصادی گسترده نیست و اگرچه چین به خرید نفت و کوشش برای کاستن از فشار تحریمها ادامه داده؛ اما با خروج ایالات متحده از برجام، سرمایهگذاری خود در ایران را به پایان رسانده است.» این بخشی از گزارش تازه مرکز پژوهشهای اتاق ایران است.
این گزارش با عنوان «ایران و چین: آینده دیپلماسی اقتصادی» به بررسی جایگاه چین در اقتصاد سیاسی ایران و چگونگی گسترش و چشمانداز روابط اقتصادی و سیاسی با این کشور پرداخته است.
مرکز پژوهشهای اتاق ایران، در گزارش خود تاکید کرده که وضعیت تحریمها در چشمانداز روابط آینده ایران و چین نقش اساسی دارد. بنابراین گزارش در صورت احیای توافق هستهای، چین بهعنوان شریک اول تجاری، اقتصادی و فناورانه ایران یکی از برندگان کلیدی خواهد بود.
درصورت رسیدن مذاکرات به بنبست و شکاف میان انتظارات مذاکراتی طرفین برجام، شرایط برای تشدید تحریمها فراهم شده و چین احتمالا استراتژی کنونی خود را که «تعامل گزینشی» با اقتصاد ایران است ادامه خواهد داد و میکوشد که در متن تنش فزاینده میان ایران و غرب قرار نگیرد. در حالت دیگر، چنانچه طرفین برجام به توافقی جدید دست پیدا کنند، چین احتمالاً با آن موافقت یا مخالفت جدی نخواهد کرد و همچون گذشته میکوشد در هماهنگی با روسیه عمل کند. در حوزه دیپلماسی اقتصادی نیز به راهبرد تعامل گزینشی ادامه خواهد داد.
در گزارش مرکز پژوهشهای اتاق ایران روابط میان ایران و چین متاثر از چهار مؤلفه انرژی، تجارت و سرمایهگذاری، ابتکار کمربند و راه و همکاری راهبردی در نظر گرفته شده است.
بر این اساس نفت، اولین و کلیدیترین عنصر روابط میان ایران و چین است. اگرچه تحت تاثیر تحریمهای آمریکا، جایگاه ایران از یک تأمینکننده اصلی، به تأمینکننده فرعی نفت چین تبدیل شده و کشورهای عراق و روسیه سهم ایران را در بازار انرژی این کشور تصاحب کردند، اما چین همچنان یکی از مقاصد صادراتی نفت ایران است.
دومین متغیر، تجارت و سرمایهگذاری است. عربستان و امارات، مهمترین شرکای اقتصادی چین در خاورمیانه هستند. ترکیه، قزاقستان و پاکستان نیز در محیط همسایگی ایران، گامهای مهمی در توسعه روابط با چین برداشتهاند. از این منظر، ایران بر خلاف تصورات رایج، در توسعه روابط تجاری و سرمایهگذاری با چین، از همسایگان عقبمانده است و بازاری متوسط برای صادرات چین محسوب میشود.
متغیر سوم، ابتکار کمربند و راه است که در یک دهه اخیر و احتمالاً تا آینده قابل پیشبینی در کانون دیپلماسی اقتصادی چین قرار داشته و این کشور میکوشد در این قالب، همکاری اقتصادی خود با بسیاری از کشورها گسترش دهد. اگرچه نقش ایران در این طرح به عنوان قلب راه ابریشم، در واقعیت چندان تحقق نیافت.
چهارمین متغیر، همکاری راهبردی است؛ ایران و چین به دلیل مشکلات بنیادینی که با ایالات متحده دارند، با یکدیگر همکاری راهبردی دارند. اما در عمل مشخص شده است که، همپوشی منافع سیاسی دولتها با چین، ضامن سرمایهگذاری چین در این کشورها یا شکلگیری روابط اقتصادی گسترده نیست. بیاعتنایی چین به کره شمالی و کوبا، ارائه رانت ژئواکونومیک به پاکستان و همکاری تنگاتنگ با روسیه، مبین این ادعا است. در مورد ایران نیز، اگرچه چین به خرید نفت و کوشش برای کاستن از فشار تحریمها ادامه داده، اما با خروج ایالات متحده از برجام، سرمایهگذاری خود در ایران را به پایان رساند.
نظر شما