به گزارش اگزیم نیوز، بحث درباره اندازه اقتصاد ایران و رتبه اقتصادی کشورمان در مقایسه با سایر کشورها بار دیگر داغ شده است. اکنون این پرسش مطرح شده که ایران در مقایسه با سایر کشورها چه جایگاه اقتصادی دارد؟
پیش از این کارشناسان اقتصادی با مراجعه به منابعی همچون صندوق بینالمللی پول و بررسی آمارهای بهروز نشان دادند که اگر تولید ناخالص داخلی(GDP) را بهعنوان شاخصی برای مقایسه در نظر بگیریم، ایران بیست و دومین اقتصاد بزرگ دنیا خواهد بود.
اکنون که اندازه اقتصاد ایران به موضوعی پر بحث تبدیل شده، دلیلش انتشار آمارهای بهروز شده بانک جهانی است که بر اساس آن تولید ناخالص داخلی کشورمان در سال ۲۰۲۰ برابر با ۱۹۲ میلیارد دلار بوده است. این در حالی است تولید ناخالص داخلی ایران در سال گذشته ۲۵۸ میلیارد دلار اعلام شده بود و بنابراین بر اساس آمار جدید، تولید ناخالص داخلی در سال گذشته میلادی به سطح سال ۲۰۰۴ بازگشته است. اما واقعاً اقتصاد ایران تا این اندازه کوچک شده است؟
چگونگی اندازهگیری تولید ناخالص داخلی کشورها
کارشناسان اقتصادی بسیاری از آمارها و شاخصهای مورد نیاز خود را از مراجع معتبری مانند بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول استخراج میکنند، اما این سازمانها چگونه آمار کشورهای مختلف را اعلام میکنند؟
مرجع آماری این سازمانها در واقع همان مراجع رسمی آماری کشورهاست، اما گزارشهای رسمی کشورها، براساس پولی ملی خودشان ارائه میشود. به طور مثال، ایران ارزش تولید ناخالص داخلی را بر حسب ریال، ترکیه بر حسب لیر و چین بر حسب یوان اعلام میکنند.
برای اینکه آمارهای اعلامی هر کشور به دلار تبدیل و با دیگر کشورها قابل مقایسه شود، لازم است از نرخ برابری دلار استفاده شود.
به گفته یک کارشناس اقتصادی، همین موضوع است که میتواند باعث سردرگمی شود و اعتبار آمارهای اعلام شده را با تردید روبهرو کند.
حمید آذرمند پژوهشگر اقتصادی در یادداشتی در کانال تلگرامی خود، مقایسهای بین ارزش دلاری تولید ناخالص داخلی ایران در دو مرجع آماری بینالمللی یعنی بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول انجام داده است. براین اساس، آمارهای اعلام شده این دو، روندهایی کاملاً متفاوت را نشان میدهد.
براساس محاسبات صندوق بینالمللی پول، تولید ناخالص داخلی ایران به قیمت جاری در سال ۲۰۲۰ برابر با ۶۳۶ میلیارد دلار بوده و این به معنای افزایش ۴۳ درصدی تولید ناخالص داخلی در سه سال گذشته است. اما همین شاخص توسط بانک جهانی حدود ۱۹۲ میلیارد دلار اعلام شده و بر این اساس تولید ناخالص داخلی ایران در سه سال گذشته ۵۷ درصد کاهش یافته است.
چرا با وجود اینکه بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول، آمارهای خود را از مراکز رسمی داخلی دریافت میکنند، شاهد اختلاف اعداد و ارقام اعلامی آنها هستیم؟
ارز چند نرخی سازمانهای بینالمللی را گمراه کرد
آذرمند دلیل این اختلاف آماری را نظام چند نرخی ارز عنوان کرده و در یادداشت خود توضیح داده:
«صندوق بینالمللی پول، از نرخ ارز رسمی (۴۲۰۰ تومان) و بانک جهانی از نرخ ارز آزاد استفاده کرده و بدیهی است که هر دو شیوه با خطا همراه است. اختلاف بین برآورد صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی، در سالهای ۱۳۹۱ و ۱۳۹۲ و همچنین در سالهای ۱۳۹۷، ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹ مشاهده میشود که ناشی از نظام چند نرخی ارز و استناد مراجع یادشده به یکی از دو نرخ رسمی یا نرخ آزاد است. به میزانی که فاصله نرخ ارز رسمی و آزاد افزایش یافته، خطای محاسبه نیز بیشتر شده است. شیوه درست محاسبه معادل دلاری GDP، استفاده از نرخ ارز مؤثر و لحاظ کردن نرخهای مختلف بر حسب سهم آنها از بازار است.»
براساس محاسبات آذرمند، تولید ناخالص داخلی ایران در سال ۲۰۲۰ برابر با ۴۹۸ میلیارد دلار بوده و ایران بیست و پنجمین اقتصاد بزرگ دنیاست.
مناسب بودن تولید ناخالص داخلی برای اندازهگیری پیشرفت اقتصادی
شاخصهای زیادی وجود دارند که میتوان با استفاده از آن، اقتصادهای مختلف را با یکدیگر مقایسه کرد و همچنین اقتصاد یک کشور را در طول زمان و در دورههای مختلف، مورد مطالعه قرار داد.
ایرناپلاس پیش از این در گزارشی با عنوان «رتبهبندی ایران در اقتصاد جهانی، براساس کدام شاخصهاست؟» جایگاه ایران را در مقایسه با سایر کشورها از نظر تولید ناخالص داخلی، تولید سرانه، تورم، توسعه انسانی، رقابتپذیری و رفاه مورد بررسی قرار داده است.
با توجه به اینکه شاخصهای مختلفی برای بررسی عملکرد اقتصاد وجود دارد، این پرسش مطرح میشود که آیا شاخص بحثبرانگیزی مانند تولید ناخالص داخلی، برای اندازهگیری پیشرفت اقتصادی قابل اعتماد است؟
ین پرسشی است که نیکلا سارکوزی رئیس جمهوری وقت فرانسه در میان بحران مالی ۲۰۰۸ مطرح کرد و از اقتصاددانانهایی مانند ژوزف استیگلیتز، آمارتیا سن که هر دو برنده جایزه نوبل اقتصاد هستند و نیز ژان فیتوسی، اقتصاددان فرانسوی خواست تا به این پرسش، پاسخ دهند.
در بخشی از نتیجه این فعالیت پژوهشی که در سال ۲۰۱۰ در کتابی با عنوان «اندازهگیری نادرست زندگی، چرا GDP ناجور است؟» میخوانیم: «اکنون زمان آن رسیده است که نظام اندازهگیری ما بهجای اندازهگیری تولید اقتصادی، رفاه مردم را اندازهگیری کند... اندازهگیری رفاه از آنجایی اهمیت دارد که شکاف فزایندهای بین اطلاعاتی که تولید ناخالص داخلی در برمیگیرد و آنچه که رفاه مردم است، وجود دارد.»
نویسندگان این کتاب، محدودیتهای تولید ناخالص داخلی را بهعنوان معیار اندازهگیری رفاه به خوانندگان نشان میدهند و از شواهدی استفاده میکنند که ثابت میکند چگونه GDP، نابرابری اقتصادی را نادیده میگیرد، چگونه وضع مردم حتی با افزایش متوسط درآمد میتواند بدتر شود و چگونه پیامدهای محیط زیستی تصمیمهای اقتصادی کنار گذاشته میشود.
نظر شما