«ادبیات و اقتصاد آزادی: نظم خودجوش فرهنگ» نوشته پل کانتور(-۱۹۴۵) و استفن کاکس(-۱۹۴۸) است. مجموعه نوشتارهای آمده در این کتاب میکوشد فاصله میان ثروتآفرینی و معناآفرینی که هدف اقتصاد و ادبیات است را پر کند و این دو را علومی نه متضاد که همگرا معرفی کند.
در بخشی از مقدمه کتاب میخوانیم:
در این کتاب به بررسی این مسئله میپردازیم که آیا شکلها و قالبهای تفکر اقتصادیِ همدل با کاپیتالیسم میتوانند دریافت و ادراک ما را از ادبیات به شیوهای تازه تغییر دهند. برای مثال بر اساس شواهد و قراین مورد تایید، باور بر این است که رقابت آزاد میتواند مشوق خلاقیت و پیشرفت در حوزه صنعت و بازرگانی باشد. اما آیا میتوان گفت که رقابت در حوزههای فرهنگی هم تا همین اندازه نیرویی سالم و پیشبرنده است؟ در مقاله اول این کتاب، پل ای. کانتور نشان میدهد که در مورد رمانهای دنبالهدار، ماهیت رقابتی صنعت نشر در قرن نوزدهم در بریتانیا از برخی جهات باعث پیشرفت و ارتقای کیفی تولیدات ادبی بوده است.
داریو فرناندز موررا در مقالهای درباره دنکیشوت نشان میدهد که میگوئل سروانتس تصویری از فواید آزادی اقتصادی را در اوایل قرن هفدهم، سالها قبل از آنکه آدام اسمیت مفهوم بازار آزاد را «کشف» کند، ارائه کرده بود.
برخلاف تصور عموم که زنان باید کاپیتالیسم و نظام سرمایهداری را نظامی ستمپیشه تلقی کنند، کاکس نشان میدهد که کاتر این نظام را آزادکننده میداند. هم برای قهرمان داستانش، هم برای خودش به عنوان یک نویسنده.
این کتاب که با سروانتس و جانسون در قله ادبیات اروپا کار تحلیل را آغاز کرده است، آن را با بررسی یک نویسنده معاصر نیجریایی به پایان میبرد و به ما نشان میدهد که آزادی اقتصادی کشف انحصاری و مایملک غربیان نیست، بلکه اصولا میراث مشترک انسانها در همه جای دنیاست.
مولف کتاب ادبیات و اقتصاد آزادی با تاکید بر فقره اخیر کوشیده است نشان دهد که داستاننویسان بزرگ جهان، از سروانتس تا توماس مان، زشتیها و بیعدالتیهای جهان را با استادی تمام نشان دادهاند؛ اما تحلیل ادبی و فلسفی آثار ایشان نشان میدهد که ریشه این تباهیها را اقتصاد آزاد یا رقابتی نمیدانستهاند، بلکه در این آثار نشان دادهاند که دقیقا عکس این صادق است، یعنی چیرگی قدرت سیاسی بر بازار است که موجب فقر و تیرهروزی شده است نه جاری بودن سازوکارهای بازار. مطالعه این کتاب نشان میدهد هدف اولیه و بنیادی علم اقتصاد- دستکم از منظری که در این کتاب معرفی شده - آموزش مهارتهای کسب پول نیست؛ بلکه تبیین فلسفهای روشن در باب کنشهای بشری و نشان دادن درونمایههای فلسفی و هنری کردارهای آدمی است که در داد و ستد و بازار متبلور و بازنموده میشود. چنین دانشی به زندگی انسان معنا میبخشد و عناصر مشروعیتبخشی به آزادیِ او را کشف میکند.
بنابراین، کتاب ادبیات و اقتصاد آزادی را میتوان اثری دانست که تلاش میکند گسست میان «ثروتآفرینی و معناآفرینی» را که نوعا مفاهیم معارض انگاشته میشوند پُر کند و بالطبع باب همنشینی نقادانه عوالم ماده و معنا را بگشاید و امکانهایی تازه برای گفتگوی فیلسوفانه میان اقتصاددانان، نویسندگان و هنرمندان، فراهم آورد.
نظر شما