رشد اقتصادی سالانه در چین باز هم کاهش یافت و به ۶ درصد رسید که کمترین رقم ثبت شده در ۲۷ سال اخیر است یعنی این ارقام حتی از کف رشد بعد از بحران سال ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ هم کمتر است. این داده به معنی اثرگذاری گستردهای در میزان سرمایهگذاریها در چین و همچنین حجم واقعی و ظرفیت تولید در این کشور است آن هم بهعنوان بزرگترین کشور مصرفکننده مواد معدنی و فلزات در جهان. همین نکته که آمارهای رسمی دولتی در چین که بعضا نیاز به راستیآزمایی هم دارد، این افت واقعی را پذیرفته و به آن صحه میگذارد را باید برجستهتر از این نرخ بهشمار آورد، زیرا به وضوح نشان میدهد که چین با سازوکارهای پیشین فاصله گرفته و البته جنگ تجاری هم محدودیتهای این کشور را برجستهتر ساخته است. در هر حال باید پذیرفت که رشد اقتصادی چین در مسیری کاهشی قدم گذاشته و احتمالا باید منتظر اعلام ارقامی کمتر برای ماههای آینده باشیم.
البته شواهد کلی احتمال تداوم افت رشد اقتصادی این کشور را هم بهگونهای مطرح میکند که میتوان از روند رشد اقتصادی ۳ ماهه این کشور برداشت کرد. آمارها نشان میدهد که در سالهای اخیر بهار بیشترین رشد اقتصادی ۳ ماه این کشور به ثبت میرسد و به مرور زمان این روند در فصول بعدی کمتر خواهد شد. اگر روزهای سخت سال ۲۰۱۱ را نادیده بگیریم، بهار سال گذشته کمترین رشد اقتصادی ۳ ماه چین در سالهای اخیر بوده است و این روند به مرور زمان باز هم پتانسیل تضعیف دارد. البته دلیل این رخداد یعنی ثبت بیشترین رشد اقتصادی ۳ ماهه در هر سال برای چین را باید در افزایش حجم سرمایهگذاریهای چین در روزهای سرد زمستان به شمار آورد که البته عرف غالب در این کشور با توجه به شرایط آب و هوایی و انتظارات سرمایهگذاران همین رویکرد بوده است، یعنی خروجی سرمایهگذاریها در پاییز و زمستان، در آمارهای بهار ارائه میشود که برای این کشور منطقی به نظر میرسد. با توجه به این شرایط پتانسیل کاهش رشد اقتصادی چین بهصورت سنتی در دو فصل پاییز و زمستان وجود دارد که میتوان برای ماههای آینده، رشد اقتصادی سالانه چین را حتی کمتر از ۶ درصد هم برآورد کرد. البته کمترین رشد اقتصادی ۳ ماهه چین در سالهای اخیر به زمستان سال ۲۰۱۶ و روزهای دشوار بازارهای کالایی باز میگردد که اگر قرار باشد ارقام امسال کمتر از سال ۲۰۱۶ باشد، به معنی ریزش قیمتها به ارقامی کمتر از آن بازه زمانی است یعنی تنها از این مسیر باید به احتمال قیمتهایی بسیار پایینتر از ارقام موجود مثلا برای نفتخام توجه کنیم؛ رخدادی که هنوز برای اظهارنظر در مورد آن به زمان بیشتری نیاز داریم، زیرا شرایط هنوز به بدی آن بازه زمانی نرسیده است.
بهرغم عملکرد دولت چین در آزادکردن بخشی از داراییهای ارزی خود بهصورت فروش اوراق قرضه یا خرید طلا و همچنین بستههای حمایتی این کشور که با کاهش مالیات همراه است، میتوان گفت که سرمایهگذاریهای داخلی در این کشور حال و روز چندان جذابی ندارد، اگرچه دولت چین به سرمایهگذاریهای خارجی جدی در چارچوب راه ابریشم جدید روی آورده است ولی در شرایطی که بازارهای جهانی با آرامش یا مطلوبیت چندانی روبهرو نیستند، تاکنون دستاورد بزرگی برای اقتصاد این کشور نداشته که در آمارهای رشد اقتصادی چین قابل رهگیری است.
البته روند نزولی رشد اقتصادی یک قدرت بزرگ مثل چین منطقی بهنظر میرسد و حتی عدم کاهش جدی این نرخ در ماهها و حتی سالهای گذشته را باید یک موفقیت برجسته برای دولتمردان چینی بهشمار آورد ولی چیزی که از هماکنون بیش از پیش خودنمایی خواهد کرد تضعیف رشد اقتصادی این کشور است که میتواند عوارض جانبی جدیدی به همراه داشته باشد. البته چین از هماکنون زیرساختهای لازم را برای نفوذ به اقتصاد کشورهای جدیدی فراهم کرده است ولی اگر به هر دلیل بحران جدیدی را پیشروی اقتصادی جهانی با محوریت بازارهای کالایی شاهد باشیم، این سرمایهگذاریها برای چند سال به حاشیه رانده خواهد شد و برای قدرتنمایی، اندکی زمان نیاز دارد تا شاید در آن شرایط (بعد از بحران) چین بتواند رشد اقتصادی خود را در سطوحی نزدیک به ۴ درصد حفظ کند اگرچه این مباحث برای بررسی کوتاهمدت تا میانمدت بازارهای کالایی اهمیت چندانی ندارد.
نظر شما