تنها در بهار امسال بورس تهران 42 درصد بازدهی از خود نشان داده است که این میزان سود در هیچ بورس دیگری سابقه ندارد اما به عقیده کارشناسان میزان افزایش سرمایه ها در این بازار که کارایی بورس را در تولید نشان می دهد اصلا تناسبی با این رشد ندارد.
این در شرایطی است که اکنون بهترین زمان برای بهره برداری شرکت ها از وضعیت مناسب بازار است. یک بررسی نشان می دهد که در بهترین حالت 10 درصد از سرمایه شرکت ها از طریق بازار سرمایه تامین شده است و این رقم برای بازاری با این میزان بازدهی اصلا قابل قبول نیست زیرا در بورس های معتبر دنیا این رقم به 60 درصد نیز می رسد.
نکته دیگر آن که حتی در سال های اخیر افزایش سرمایه در بورس تهران کاهشی بوده و به جای ان انتشار ابزارهای مالی توانسته تا حدی جایگزین شود اما به دلایلی از جمله رونق بازارهای موازی، این نوع ابزار با فراز و فرودهای زیادی روبرو بوده اند.
در چنین شرایطی اما صنایع کوچک و متوسط در سال های اخیر شرایط به نسبت مناسب تری را در مقایسه با گذشته تجربه کرده اند اما شرکت های بزرگ در این مسیر توفیق چندانی کسب نکرده اندY از طرفی چالش های نظام بانکی در سال های اخیر توان تامین مالی شرکت های بزرگ را کاهش داده است و این موضوع در بلندمدت می تواند باعث بروز چالش های بزرگی در حوزه این شرکت ها می شود.
این موضوع در مورد صنایع بزرگ و پایه از طریق بورس کالا بیشتر صادق است. این دو بازار به اتفاق هم می توانند تامین مالی از طریق شبکه بانکی را به حداقل برسانند با این حال از این ظرفیت ها به خوبی استفاده نمی شود.
در این ارتباط کارشناسان معتقدند زمان طولانی و هزینه زیاد بهرهگیری از ابزارهای مختلف تامین مالی سبب شده تعداد زیادی از بنگاههای اقتصادی کشور، مخصوصا بنگاههای کوچک و متوسط نسبت به حضور در بازار سرمایه رغبتی نداشته باشند.
بنابراین، در زمینه ورود شرکتها به بازار بورس، سازمان باید انعطاف بیشتری به خرج داده و حجمی از اشتباه و ریسک را بپذیرد. استفاده از ابزارهای مبتنی بر بدهی مانند اوراق بهادار اسلامی یا همان صکوک، اوراق مشارکت، گواهی سپرده مدتدار ویژه سرمایهگذاری، اوراق رهنی و ... و همچنین ابزارهای مبتنی بر سرمایه مانند افزایش سرمایه، شرکتهای سهامی عام، صندوقهای زمین و ساختمان برای تأمین مالی بخش مسکن و صندوقهای پروژه محور همگی از ابزارهای موجود در این بازار هستند.
محمدرضا پورابراهیمی، عضو کمیسیون اقتصادی مجلس در این ارتباط معتقد است تامین مالی از طریق بورس نیازمند اقدامات لازم در حوزه بانکی است زیرا به عنوان مثال بالا بودن نرخ سود بانکی طبعا اجازه نمی دهد سرمایه ها به بورس بیایند زیرا اگر سود سپرده ها زیاد شود، میل مردم برای سپرده گذاری کاهش پیدا می کند و اگر کاهش پیدا کند، میل مردم برای سرمایه گذاری در بازار سرمایه افزایش پیدا می کند.
البته برخی کارشناسان بازار سرمایه معتقدند که سیاستگذار بدون توجه به ریسک ناشران اوراق در بازار بدهی، نرخ سود در این بازار را به بازار پول و سیستم بانکی گره زده است و با این استدلال و نگرانی که ممکن است بالاتر بودن نرخ سود اوراق بهادار با درآمد ثابت در بازار بدهی، موجب جابهجایی منابع از بازار پول به بازار سرمایه شود، نوعی انحصار طبیعی را برای سیستم بانکی ایجاد کرده است.
بالاتر بودن نرخ سود ابزارهای بدهی در بازار سرمایه نسبت به بازار پول، در مواردی که ریسک ناشران در بازار سرمایه بالاتر باشد، امری بدیهی و لازم است. با نگاهی به روند تغییرات تامین مالی از طریق بورس اما انچه مشخص است بخش عمدهای از تامین مالیهای صورت گرفته توسط بورس به افزایش سرمایه شرکتها اختصاص داشته که این رقم در سال ۹۱، حدود ۹۳ درصد از حجم کل تامین مالی را تشکیل میداد.
اما در این سالها حجم تامین مالی از طریق انتشار اوراق بدهی بسیار اندک بوده است؛ بهطوریکه حجم تامین مالی در سال ۱۳۹۴ به بیشترین میزان طی این سالها رسیده که ۳۳ درصد از کل تامین مالیها را در این سال شامل میشود. این نسبت در ۹ ماه نخست سال 97 به ۲۰ درصد میرسد.
مجموع تامین مالی صورت گرفته در سال ۹۱ حدود ۵/۳ هزار میلیارد تومان بوده که این رقم طی سالهای بعد با رشد قابلتوجهی همراه شده است؛ بهطوریکه در سال ۹۲ به ۹ هزار میلیارد تومان، در سال ۹۳ به ۱۱هزار میلیارد تومان و در سال ۹۴ به بیش از ۱۶هزار میلیارد تومان رسیده است.
بر این اساس سهم بازار از تامین مالی در سال ۹۵ به ۱۱هزار و ۸۰۰ میلیارد تومان رسیده که با رشد ۱۵درصدی به ۱۳هزار و ۶۰۰ میلیارد تومان در سال ۹۶ رسیده است. در سال گذشته حدود ۶۷ درصد از این رقم به تامین مالی بنگاهها از طریق افزایش سرمایه اختصاص داشته است.
نظر شما