جلوگیری از خامفروشی موضوعی است که جزو سیاستهای کلی کشور شده و مقام معظم رهبری نیز بر جلوگیری از آن تاکید نموده است ، همچنین دولت محترم و مسئولان مربوطه نیز با تبیین استراتژی جدید معدنی با جدیت برنامه هایی را تدوین نمودند که از خامفروشی مواد معدنی جلوگیری کرده و خط ارزشافزوده را در کشور کامل کنند تا چرخ اقتصاد ، تولید ملی و ایجاد اشتغال روانتر بچرخد .
ضمن ارج نهادن به تصمیم دولت محترم در سطح کلان ، باید اشاره نمود که درتعریف خام فروشی معادن باید تجدید نظر شود ، چرا که در مواردی خام فروشی برخی از اقلام معدنی بسیار ارزشمند تر از آن است که اقلام مورد نظر فرآوری شده و سپس صادرات گردد .
جهت بررسی موضوع ، توجه به دو نکته ذیل ضروری است :
الف – عوامل کلی و عمومی
در مبحث جلوگیری از خامفروشی معادن ضروری است ، ابتدا زیرساختهای لازم در ارتباط با صنایع فرآوری مواد معدنی ، تامین شده و مواد خام دارای ارزشافزوده شوند ، تا در این صورت اساسا خام فروشی ، هیچ توجیهی نداشته باشد .
بطور مثال ، وقتی سنگ آهن از زمین استخراج شده و دانه بندی می گردد ، برای جدا کردن آهن از سنگ مرحله ای به نام 'کنسانتره' با هدف ارتقا خلوص ماده معدنی و مرحله ای به نام 'گندله سازی' به منظور آماده سازی ماده اولیه برای تولید فولاد وجود دارد ، که در مجموع چرخه فرآوری این ماده معدنی را تشکیل می دهند و انجام پروسه کامل این مراحل در فرآوری سنگ آهن ضروری است و غالبا سرمایه گذاری زیادی را می طلبد .
در حال حاضر درکشور ما کارخانه های فولاد سازی متعددی وجود دارند که عمدتا به دلیل فشار سیاسی و سفارش نمایندگان مجلس به جهت توسعه صنعتی حوزه انتخابیه ، ایجاد شده است و اکثرا برای تولید دچار مشکل شده اند ، چرا که با وجود تعداد زیادی از این کارخانه جات ، متاسفانه واحدهای 'گندله سازی' متناسب با نیاز این مجتمع ها ایجاد نشده و علی رغم تعداد کثیر مجتمع های فولاد سازی ، تعداد واحدهای گندله سازی فعال در کل کشور به عدد انگشتان دست نمی رسد .
همچنین واحدهای گندله سازی فعال در کشور ، از یک طرف نمی توانند کل نیاز مواد اولیه واحد های فولاد سازی کشور را تامین کنند و در نتیجه اکثر کارخانه های فولاد کشور دچار مشکل و یا تعطیل شده اند و از طرف دیگر این واحدها ، ظرفیت پذیرش کنسانتره محدودی را نیز دارند و نمی توانند تمام کنسانتره تولید شده در داخل کشور را ، خرید نمایند .
علاوه بر مشکلات مطروحه عدم تناسب موقعیت جغرافیایی معادن سنگ آهن ، واحدهای کنساتره سازی و واحدهای گندله سازی خود مشکلی عظیم است که هزینه تمام شده کالای نهایی را غیرکارشناسی و توجیه ناپذیر خواهد نمود به عنوان نمونه به فرض اگر یک بهره بردار معدن در استان خراسان شمالی علی رغم مشکلات ، سنگ آهن را بهره برداری و تبدیل به کنسانتره نماید ، سپس می بایست کنساتره را جهت گندله سازی به استان کرمان یا یزد ارسال کند ، چرا که نزدیکترین تامین کننده گندله کارخانه فولاد سازی استان خراسان شمالی در استانهای کرمان و یزد مستقر می باشد ، همچنین باید جهت تولید فولاد ، گندله را از استان کرمان و یا یزد به مقصد استان خراسان شمالی حمل گردد ، که صرف نظر از قیمت کالا ، هزینه حمل بالایی نیز به این چرخه تحمیل می گردد .
بنابراین با توجه به اینکه بصورت معمول هزینه حمل ، بیش از پنجاه درصد قیمت تمام شده کالای معدنی را تشکیل می دهد ، پراکندگی جغرافیایی این سه مرحله در تولید فولاد کشور اقتصادی نبوده و این موضوع از یک طرف موجب تعطیلی مجتمع های فولاد سازی شده و از طرفی دیگر موجب گردیده که بهره برداران معادن خام فروشی را به فرآوری ترجیح دهند .
بنابراین لازم است در این قبیل از مواد معدنی به جای اینکه به هر طریقی ( همچون تعیین عوارض سنگین و یا لغو معافیتهای صادراتی ) از صادرات خام مواد معدنی جلوگیری شود ، بلکه باید به جای آن ظرفیت فرآوری مواد معدنی برای تامین مواد اولیه کارخانه های فولاد سازی ایجاد شود و سپس از معدنکار خواسته شود از خام فروشی ماده معدنی به خارج از کشور خودداری نماید.
ب – عوامل اختصاصی
گاهی اوقات فرآوری برخی از اقلام معدنی نه تنها ارزش اقتصادی قابل توجه ای را در صادرات به همراه ندارد ، بلکه موجب می گردد بخش عظیمی از منابع ملی کشور نیز تلف شده و منافع ملی در خطر جدی قرار گیرد .
بطور مثال همانگونه که قبلا هم اشاره نمودیم فرآوری سنگ آهن خام براساس محصول تولیدی به سه دسته تقسیم می شود:
• مرحله اول ، تولید سنگ آهن دانه بندی شده
• مرحله دوم ، تولید کنسانتره سنگ آهن
• مرحله سوم ، تولید گندله سنگ آهن
مرحله اول تولید سنگ آهن دانه بندی شده است که معمولا به اصطلاح درمحل معادن انجام می شود ، اما مرحله دوم که تولید کنسانتره سنگ آهن است مرحله ای است که ، به دلیل پر عیارسازی از روشهای پیشرفته تری استفاده می گردد که با توجه به تکنولوژی های موجود در کشور ، نیاز به تامین آب فراوان دارد .
لازم به ذکر است در حال حاضر بر اساس تعاریف موجود در قوانین مالیاتی ، چنانچه سنگ آهن حاصل از مرحله اول توسط صادرکننده به خارج از کشور صادر گردد ، مصداق خام فروشی است . اما اگر سنگ آهن حاصل از مرحله دوم و مراحل بعد صادر گردد خام فروشی به شمار نرفته و صادرکنندگان آن از معافیتهای مالیاتی درآمد حاصل از صادرات بهره مند می گردند .
این درحالی است که ،
اولا ، تفاوت قیمت فروش صادراتی سنگ آهن و کنستانتره این محصول تنها با توجه به عیار منطقه ای 10 الی 20 دلار به ازای هر تن کنسانتره می باشد ، یعنی به ازای تولید هر تن کنسانتره با توجه به عیار سنگ آهن ورودی به جریان تولید و توان عیار سازی ماشین آلات منصوبه ، تنها 10 الی 20 دلار به ازای هر تن ، ارزش افزوده به همراه دارد که با توجه به سرمایه گذاری ثابت مورد نیاز جهت احداث مجتمع کنسانتره و توجه به سربار تولید از مرحله اول یعنی تولید سنگ آهن دانه بندی شده تا مرحله دوم که تولید کنسانتره سنگ آهن است ، این میزان ارزش افزوده ایجاد شده ناچیز و فاقد توجیه اقتصادی است .
دوما ، با توجه به اینکه فرآیند پرعیارسازی بر اساس تکنولوژی موجود در کشور ، نیازمند آب فراوان می باشد و با عنایت به اینکه اکثر معادن سنگ آهن در مناطق کویری و خشک واقع شده است ، استحصال آب از دل کویر نه تنها نیازمند حفر چاههای عمیق است ، بلکه بیرون کشیدن آب از دل کویر و تخلیه آب سفره های زیرزمینی و استفاده از آن در این امور ، ظلم آشکار به اقلیم و محیط زیست بوده و موجب می گردد تا ده ها روستا بی آب شده و اقلیم یک منطقه بطورکلی نابود گردد .
شایان ذکر است که آب ، بنیادیترین عنصر حیات است و تأمین آب یکی از مسائل مهمّ زیست محیطی و سیاسی در جهان آینده خواهد بود .کارشناسان آب پیش بینی میکنند که از آنجا که کشور ما در منطقه نسبتا گرم و خشک خاور میانه و جهان واقع شده ، در آینده با کمبود شدید آب روبهرو خواهد شد و عدم توجه به بهره برداری صحیح از منابع آبی ،تنشهای سخت سیاسی محلّی ، منطقهای ، ملّی و فراملّی را پدید خواهد آورد .
سوما . چون در حال حاضر ، زیرساختهای مرحله تکمیلی فرآوری سنگ آهن که همان احداث واحدهای گندله سازی می باشد در کشور متناسب با معادن و واحدهای فولاد سازی وجود ندارد ، تولیدکننده کنسانتره مجبور است محصول را با ارزش افزوده کم صادر کند ، درحالی که اگر مجتمع های گندله سازی به تناسب وجود داشت می توانست کنسانتره تولید شده ، تبدیل به گندله شده و ضمن تامین نیاز گسترده واحدهای فولاد سازی داخلی ، مازاد بر نیاز با ارزش افزوده بسیار بالا صادر شود ،
پس نتیجه می گیریم در حال حاضر فروش کنسانتره خود ، خام فروشی است با این تفاوت که صدور محصول مرحله اول یعنی سنگ آهن دانه بندی شده به تناسب سرمایه گذاری انجام شده دارای توجیه اقتصادی است ، درحالی که صادرات کنستانتره با داشتن ارزش افزوده کم و صرف آب فراوان ، نه تنها اقتصادی نبوده بلکه ضرر و فاجعه ملی و زیست محیطی را نیز در مناطق یاد شده به همراه خواهد آورد .
لذا با عنایت به مسائل مطروحه فوق پیشنهاد می گردد دولت محترم و مسئولان مربوطه ضمن رایزنی با انجمنهای صادراتی مواد معدنی ، راهکاری اتخاذ نمایند که ، علاوه بر نگاه به شرایط اقلیمی و زیرساختهای منطقه ای ، معادنی که با توجه به شرایط آنها ، فرآوری ماده معدنی در آن توجیه اقتصادی ، مالی و زیست محیطی ندارد را ، از فهرست خام فروشی خارج کرده و ضمن احیاء مجدد معافیتهای مالیاتی (مالیات بر درآمد) برای این دسته از صادرکنندگان مواد معدنی ، با حمایت از آنها موجبات توسعه پایدار مناطق محروم را فراهم نمایند .
نظر شما