1.تأخیر در دریافت درآمد نفتی در ماههای گذشته، بالا بودن قیمت نفت در ماههای پیشین و دریافت پول فروش نفت و البته افزایش تولید و فروش نفت سه نکته مهم در تحلیل ثبات بازار ارز است. درآمدهای ارزی دولت از زمان نوسانی که در آبان ماه و آذرماه در بازار ایجاد شد افزایش پیدا کرد و این مهم، این امکان را برای بانک مرکزی فراهم کرد تا بتواند ارز بیشتری به بازار تزریق کند و قیمت ارز را کنترل کردند. با این اقدام دولت بازار به ثبات رسید اما فکر میکنم این ثبات پایدار باشد و بهویژه به این دلیل که در ماههای جاری یعنی بعد از عید نوروز قیمت نفت افت کرده است و طبیعی است که درآمدهای ارزی دولت کاهش پیدا کند. اگر تقاضا در ششماهه دوم افزایش پیدا کند، با توجه به وضعیت بازار و تقاضا برای سرمایهگذاری و خرید ماشینآلات و واردات باز میتوان همان جریان تکرار شود. تکنرخی کردن ارز بیش ازآنچه به ذخایر و توان ارزی دولت ارتباط داشته باشد، به برقراری ارتباطات بانکی بهنوعی که بانک مرکزی بتواند ارز را به متقاضیان در تمام دنیا برساند، مربوط است. در حال حاضر دو نوع ارز داریم. ارزی که در اختیار بانک مرکزی است و به همهجا قابلانتقال نیست و اگر هم انتقال ممکن باشد، کارمزد بالاست و ارزی که در بازار آزاد و در اختیار صادرکنندگان و واردکنندگان قرار دارد یعنی ارزی که حاصل فعالیت خودشان است و با انعطاف بیشتری میتوان آن را درجاهای مختلف خریدوفروش کرد. اگر مجاری بانکی برقرار شود تا بانک مرکزی بتواند با همان کیفیت بازار آزاد ارز را واگذار کند آن زمان است که اگر ارز تکنرخی شود، توان دفاع از ارز تکنرخی را داریم. یعنی دوباره ارز بازار آزاد فاصله قیمتی با ارز دولتی پیدا نمیکند. اگر شرایط اثرگذار بر بازار ارز روند جاری را ادامه دهد، افزایش تقاضا برای سرمایهگذاری و ورود ماشینآلات، در بازار نوسان ایجاد میکند.
2.رکود را پشت سر گذاشتیم اما صنایع ما بهویژه در سطح کوچک و متوسط وارد رونق نشدند. پشت سر گذاشتن رکود به معنای رونق نیست. معنای خروج از رکود این است که نرخ رشد منفی متوقفشده و بهاندازه محدودی در بعضی بخشها مثبت شده است. زمانی که نرخ رشد را در بخشهای مختلف اقتصاد براساس آمار ملاحظه کنید میبینید که در بعضی بخشها مثل معدن و ساختمان نرخ رشد منفی داشتیم و صنعت ما هم نرخ رشد قابل قبولی نداشته است. از طرف دیگر نرخ رشد به معنای افزایش تولید است نه افزایش صادرات و نمیتوان آمار مربوط به صادرات صنایع را در بازههای زمانی مختلف، بهعنوان تنها عامل تعیینکننده در رونق یا خروج از رکود در نظر گرفت. بسیاری از صنایع ما کاربرد و مصرف داخلی دارد و محصولی تولید میکند که ازنظر کیفیت و قیمت برای توسعه بیشتر صادرات مناسب نیست و درنهایت در بازار کشورهای همسایه میتوان این تولید را به فروش رساند. مؤلفههای دیگری مثل تغییر در ساختار مدیریت و تولید، استفاده از فناوریهای روز، افزایش بهرهوری و مؤلفههای بیرونی مثل نرخ ارز، شاخص تورم تولیدکننده، هزینههای تبادلات ارزی و تسهیلات بانکی و بهینهسازی بر افزایش صادرات صنعت مؤثر است. رشد فعلی صرفاً در شاخص عمومی رشد اقتصادی انجامشده و نمیتوان آن را بهتنهایی متناظر با صادرات محصولات صنعتی در نظر گرفت.
3.دیدگاههای موافق و مخالف درباره تفکیک وزارت خانه و احیای وزارت بازرگانی مطرحشده است اما من در درجه اول مخالف این رفتار هستم. رفتاری که باعث میشود باعجله، مطالعه نشده، شتابزده و بدون دانستن دلایل و عوامل و بدون در نظر گرفتن نظرات بخش خصوصی تصمیمگیری شود. زمانی که کاری را باعجله انجام دهیم نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که به نتیجه خوبی میرسیم. بنابراین مسئله تفکیک و احیای وزارت خانههای سابق قابل قضاوت نیست و نمیتوان گفت که تفکیک وزارت بازرگانی میتواند به بهتر شدن شرایط تجارت کشور کمک کند. تا زمانی که بخواهیم رجعت به عقب داشته باشیم و از تجربه گذشته استفاده نکنیم، هیچ اقدامی نتیجهبخش نیست.
منبع: اتاق تهران
نظر شما