میزگرد:نظام تک نرخی ارز و صادرات غیرنفتی

با حضور دکتر فرهاد فزونی، دکتر مسعود دانشمند و دکتر حمیدرضا معبودی چالش های نظام تک نرخی ارز در اقتصاد ایران مورد بحث و بررسی قرار گرفت

تک نرخی شدن ارز و تلاطمات هفته های اخیر بازار ارز دو عامل مهمی بودند که محافل اقتصادی و فعالان این حوزه را به ارایه تحلیل های مختلف واداشته است. برخی معتقدند تصمیمات نانوشته بانک مرکزی در هفته های اخیر که به نوعی عدم مداخله در بازار و آزادی آن را به همراه داشته باعث شده است که این بازار با موج نزولی عرضه و موج صعودی تقاضا برای ارز روبرو شود. برخی معتقدند این تصمیمات برای آن است که دولت تصمیم دارد تا پایان سال نرخ ارز را تک رقمی کند و به این ترتیب اجرای این سیاست می تواند به این تصمیم کمک کند. در مقابل دولت معتقد است عدم تعادل در بازار موقتی است و دیر یا زود بازار به تعادل می رسد.

در این بین اگزیم نیوز در میزگردی با حضور دو تن از فعالان اتاق بازرگانی ایران و تهران و معاون بین الملل بانک توسعه صادرات ایران به بررسی اثرات تک نرخی شدن ارز در اقتصاد ایران پرداخته و در تلاش است به این سوال پاسخ دهد که آیا زمان تک نرخی شدن ارز در اقتصاد ایران فرا رسیده است؟ دکتر فرهاد فزونی، عضو اتاق بازرگانی ایران در این رابطه معتقد است تک نرخی شدن ارز سیاستی است که باید در قالب یک بسته بزرگتر دیده شود و نباید به تنهایی به آن نگریست. وی معتقد است اصلاح نظام پولی و بانکی، اصلاح یارانه ها، اصلاح نظام انرژی، اصلاح فضای کسب و کار و ... همگی از موضوعاتی است که باید در دستور کار دولت باشد.

دکتر معبودی، معاون امور بین الملل بانک توسعه صادرات نیز با بررسی عوامل موثر بر عرضه و تقاضای ارز در کشور از ضرورت عبور از ارزهای نفتی به سمت ارزهای پایدار سخن گفت و بر ضرورت تک نرخی کردن ارز در اقتصاد ایران برای ایجاد شفافیت بیشتر تأکید کرد. دکتر مسعود دانشمند عضو اتاق بازرگانی تهران معتقد است چالش های متعددی ناشی از سیاست های نادرست از گذشته تا کنون در بخش صادرات ایران وجود داشته و دارد که این موضوعات هنوز پابرجا است. وی معتقد است مادامی که دولت در بخش واقعی اقتصاد و در بخش های مختلف مانند حمل و نقل و عوارض و مشوق های صادراتی برطرف نشوند بخش صادراتی قادر نخواهد بود زمینه های رونق اقتصادی را فراهم سازد و در این مسیر عبور از چالش های ارزی یک مقوله مهم است. در ادامه مشروح میزگرد اگزیم نیوز را مطالعه کنید.

اگزیم نیوز:  در شرایطی که شاهد به هم ریختگی بازار ارز و اغییرات قیمتی در این بازار هستیم بهترین و مطلوب ترین شرایط برای اقتصاد، صادرات غیرنفتی، واردات و تولید  کدام شرایط است و رعایت چه پیش شرط هایی برای رسیدن به نقطه مطلوب الزامی است؟

دکتر فرهاد فزونی: من قصد ندارم به تاریخچه تک نرخی شدن ارز اشاره کنم. تجربه ناموفق دولت دهم و عملکرد دولت یازدهم را در ای نباره شاهد بوده ایم. به نظر من نباید به مسائل به صورت جزیره ای نگاه کنیم و در این مسیر باید توجه داشت که اقتصاد ما مشکلات متفاوت و گوناگونی دارد و این مشکلات در جاهایی با هم مرتبط هستند. به عقیده من اگر تک بعدی به سراغ مشکلات برویم ممکن است بقیه جوانب را ندیده بگیریم، درحالیکه مشکلات اقتصاد ما تحت تاثیر هم هستند و نمی شود تنها یک موضوع را پیگیری کرد. به عقیده من در حال حاضر نیازمند اصلاحات در بخشهای مختلفی همچون نظام بانکی، نظام ارزی، نظام انرژی، نظام ساختار بودجه، نظام یارانه ای و نظام سرمایه گذاری هستیم. اینها همه به هم مرتبطند و پرداختن به یکی از آنها به تنهایی موفقیت آمیز نخواهد بود. در واقع  برخورد جزیره ای با مسائل ریز و درشت اقتصاد ما را به جایی نمی رساند.

یکی از کارهایی که در دورن اصلاحات انجام شد چیزی شبیه طبقه بندی کالاهای وارداتی بود که وزارت صنعت و معدن و تجارت عهده دار آن است. این رتبه بندی نشان از یک کمبود دیگراست که لازمه اصلی تک نرخی شدن ارز است و آن داشتن ارز به میزان کافی برای تامین نیازهای جامعه است. اگر ارز به میزان کافی وجود دشته باشد دلیلی برای رتبه بندی وجود ندارد و هر کس مایل است ارز در اختیارش قرار می گیرد. این مساله خود چند سوال دیگر را ایجاد می کند. آیا باید ارز در اختیار همه و برای ورود هر کالایی گذاشت؟ پس تکلیف صنعت چه می شود؟

صنعت ما به هر دلیلی (که این مساله خود جای بحث دارد) رقابتی نیست و قادر نیست با خیلی از تولیدات جهانی رقابت کند. متأسفانه ما بحثی به اسم حمایت از صنایع را داریم؛ نه فقط حمایت از صنایع نوپا بلکه ما صنایعی را داریم که قدمت 70 ساله دارند اما هنوز محتاج حمایت هستند و باید حمایت شوند.

یکی از مهمترین چیزهایی که برای تک نرخی شدن لازم داریم وجود منابع کافی ارز است؛ آن هم نه ارز تک منبعی مثل منابع ارزی حاصل از نفت بلکه ارز حاصل از منابع متنوع ارزی که به سیاست گذار این فرصت را بدهد  که آن را بر اساس نیازهای کشور توزیع کند. این پیش شرطی است که ما آن را نداریم.

دکتر حمیدرضا معبودی: فواید تک نرخی کردن نرخ ارز بر همه اثبات شده است. در کشورهایی که ارز تک نرخی ندارند ارز محلی در بازار آزاد رقمی است ولی در نرخ های رسمی رقم دیگری گزارش می شود. این در حالی است که سازمان های بین المللی همچون بانک جهانی و یا صندوق بین المللی پول بر اساس نرخ های رسمی اقدام به برآورد صورت های مالی کشورها و بانک ها می کنند. همین ویژگی باعث می شود تا در صورت های مالی رسمی ارقامی بسیاری بزرگ مورد اشاره قرار بگیرد که واقعی نیست. از سوی دیگر در خصوص صادرات و یا حتی واردات ، این نرخ های اعلامی باز هم مشکلات جدیدی را ایجاد می کند که یکی از آن ها عدم شفافیت آمارهای اقتصادی خواهد بود. مثلاً در خصوص ارزش دارایی ها و یا حجم درآمدها و با مقایسه با آمارهای رسمی و غیررسمی دقیقاً شاهد ابهام و عدم شفافیت ها رو به رو می شویم.

بخش دومی که ارز تک نرخی به آن کمک می کند را می توان در برآورد هزینه ها و بررسی واقعی واردات به شمار آورد. از سوی دیگر در خصوص قاچاق نیز همین اوضاع حاکم است و شاید ارز چند نرخی است که به قاچاق برخی کالاهای اساسی همچون گندم کمک می کند. نکته دیگر در خصوص ارز چند نرخی را باید در سرمایه گذاری ها جستجو کرد که باز هم دیدی شفاف را به سرمایه گذار داخلی و حتی سرمایه گذار خارجی اعلام نمی کند تا بتوانند با آرامش بیشتری اقدام به سرمایه گذاری کنند.

در نهایت باز هم باید به این نکته اشاره کرد که در اقتصاد کلان فعلی ، ارز تک نرخی شاید یک ضرورت به شمار آمده زیرا مزایا و معایب آن به صراحت در حال خودنمایی است. اما سؤال بعدی را باید این گونه تعریف کرد که آیا زمان فعلی یعنی سال 95 برای این موضوع مناسب است یا نه؟ آمارها نشان می داد که در زمنیه ارزآوری وضعیت نسبتاً متعادل و جذابی در کشور حاکم بود. فروش نفت افزایش یافته و قیمت آن نیز به ثباتی نسبی دست یافته است . ثبات به این معنی که می توان بر آن برنامه ریزی کرد زیرا نوسان قیمت ها امکان سیاست گذاری را محدود می سازد. از طرف دیگر توجه به بازار ارز به توجه به سایر بازارها هم نیاز دارد. در هر حال بازار ارز دقیقاً در قرابت با بازارهای کالایی قرار دارد. به عنوان مثال در رشد قیمت ارز شاهد افزایش جذابیت صادراتی بودیم که در نهایت باعث شد تا عرضه داخلی بسیاری از کالاها کاهش یافته و یا محدود شود. رخدادی که در سال های گذشته به وضوح مشاهده شد یعنی با توجه به افزایش قیمت ارز شاهد جذابیت محسوس صادرات بودیم تا جایی که عرضه های داخلی کاهش یافت و همین رخداد به یکی از دلایل رشد تورم در کشور منجر شد.

دکتر مسعود دانشمند: به عقیده من باید به این نکته توجه شود که اقتصاد ما، کاملا اقتصاد دولتی بوده و برای بررسی مولفه های بازار آزاد همچون ارز، عرضه و تقاضا و... به یک اقتصاد آزاد و با استفاده از بازار نیاز داریم، در صورتی که چنین نیست. در واقع دولت بزرگترین مصرف کننده ارز در داخل کشور به شمار می رود، درآمد فروش نفت، هزینه فروش و صادرات پتروشیمی و فولاد (که عمده محصولات صادراتی ما را تشکیل می دهند) به جیب دولت واریز می شود و در این بین تعدادی در اتاق دربسته به تعیین قیمت ارز می پردازند و برای منابع و مصارف، ارز تخصیص می دهند. در حقیقت این اساسی ترین مشکل ما است و مسلما با وجود آن نمی توان به سمت تک نرخی ارز رفت.

تک‌نرخی شدن ارز زمانی اجرایی می شود که دولت اقتصاد را رها کرده و وابستگی کشور به نفت را کاملا از بین ببرد و اجازه دهد قیمت توسط مکانیسم بازار تعیین شود. در آن صورت مصارف غیرواقعی از بازار بیرون رفته و مصارف واقعی جایگزین می شوند. در واقع هیجانات و تنش های موجود در بازار به علت همین مصارف غیرواقعی است. به عنوان مثال می توان به پیروزی ترامپ در انتخابات آمریکا اشاره کرد که نمونه ای از این هیجانات محسوب می شود و در نهایت موجب افزایش قیمت دلار تا 300 تومان شد. در این بین دولت هم طرف عرضه را رها کرده و هیجانات موجود در بازار ارز باعث سوق مردم به سمت خرید ارز و افزایش قیمت آن شد.

به اعتقاد من ارز تک نرخی الزام اقتصاد کشور ما است تا از رانت های ناشی از دو نرخی بودن ارز که مانع اصلی تولید هستند، جلوگیری کند. اما مساله آن است که این امر چگونه تحقق پیدا خواهد کرد؟ آیا تلاشی که در دوره آقای خاتمی برای تک نرخی کردن ارز انجام شد را ادامه دهیم؟ و یا اینکه حرکت دوره آقای احمدی نژاد را انتخاب کنیم و از سیاست آن مبنی بر افزایش نرخ ارز تا سه برابر و اشباع بازار از جنس چینی که نتیجه این امر آسیب سهمگین به صادرکننده، تولید و همچنین اشتغال است، استفاده کنیم؟ باید گفت انتخاب این روش نوعی سطحی نگری است نه عمقی نگری. افزایش قیمت ارز جهت تعیین تعادل بین تولید و صادرات نوعی مسکن لحظه ای است که بعد از مدتی اثرش از بین می رود. و یا اینکه از سیاست دولت آقای روحانی برای تک نرخی کردن ارز استفاده کنیم؟ این سیاست نیز دارای مساله بوده و نتیجه مطلوبی نخواهد داشت، چرا که بیش از تصور تحت تاثیر تحولات بیرونی است.

اگزیم نیوز: افزایش ناگهانی اخیر نرخ ارز را چطور ارزیابی می کنید؟

دکتر فزونی: ما شاهد اظهار نظرهای متفاوتی از مسئولان متفاوت در خصوص نرخ ارز هستیم. از تعیین کنندگی بازار، دلالهای ارز و ... حال آنکه اگر قرار است یکسان سازی نرخ ارز انجام بگیرد باید یک اظهارنظر مطرح شود. از طرفی به دلیل تمایل بازار به خرید ارز و بهره بردن از نوسانات بازار ارز است و اظهارنظرهای متفاوت در خصوص آینده نرخ ارز وسوسه دلالی ارز را در دل مردم زنده نگه می دارد. در حال حاضر ارز بعنوان منبع درآمد یک بازار برای خود تشکیل داده و دولت باید به این موضوع توجه کند و برنامه ریزی های خود را بر مبنای عکس العمل این بازار تهیه کند، درحالیکه سیستم بانکی ما در اشفتگی بازار ارز نقش چشمگیری دارد.

در این بین به نظر من بحث دیگر مساله یارانه است. اعطای یارانه به تولیدات پرهزینه به بهانه خودکفایی تنها به دلیل سیاسی کاری است. این به معنی هدررفت سرمایه ملی به بهانه حمایت از تولید داخل است. وقتی بازار و مصرف برای تولید یک کالا وجود ندارد هزینه کردن برای آن منطقی نیست و منجر به نابودی اقتصاد می شود.

با این حال باید بگویم که نظام تک نرخی لازم و واجب است اما اگردولت بدون رفع مشکلاتی که مطرح شد اقدام به تک نرخی شدن بکند، حتما با شکست مواجه می شود و این شکست مردم را نسبت به دولت و تصمیماتش بی اعتماد می کند.

به عقیده من برای تک نرخی شدن ارز عجله لازم نیست و باید به مردم و فعالان اقتصادی نشان دهید که در فکر اصلاح نظام بانکی، بودجه و یارانه و سایر مباحث مطرح شده در بحث هستید و در ادامه به تک نرخی شدن ارز برسید. ما دولت تمرکز گرا داریم و وزارت خانه های اقتصادی ما بیش از گذشته تمرگزگرایی می کنند. دخالت وزارت خانه های مختلف در اموری مثل جذب سرمایه گذاری خارجی نشان از تمرگزایی این سازمان ها دارد.

دکتر معبودی: در صورتی که بخواهیم بازار ارز را بررسی کنیم 3 تقاضای اصلی را شاهد خواهیم بود اول نیازهای وارداتی است که بخشی از طریق گمرکات به کشور وارد شده و البته بخش محدودی نیز به مصرف قاچاق می رسد که آمار آن با تقریبی نسبی قابل ارزیابی است. بخش دیگر را باید نیازهای توریستی، دانشجویی ، درمانی و خدماتی برشمرد که نیاز نسبتاً محدودی را به بازار وارد می کند . بخش دیگر را باید نیاز به ارز به عنوان حاملی برای سرمایه گذاری را مدنظر قرار داد زیرا در سال های اخیر این ذهنیت ایجاد شده که نگهداری ارز به عنوان محملی برای سرمایه گذاری مورد پذیرش قرار گرفته که بخشی از مشکلات از این بستر ایجاد می شود. در هر حال مدتی است که ملک ، ارز و طلا ، سپرده گذاری در بانک و همچنین بازار سهام به محمل هایی برای سرمایه گذاری بدل شده که هر گاه گمان بر این باشد که یکی از این بازارها رشد قیمت پیدا خواهد کرد ؛ شاهد مهاجرت جدی سرمایه ها به این بخش خواهیم بود. با توجه به این موارد همیشه این ابهام برای سیاست گذاران وجود داشته و دارد که انتظارات مردم به سمت کدام بازارها متمایل خواهد شد. این در حالی است که برخی اوقات سرمایه گذاری های مشخص دیگری نیز مد نظر قرار داشته که مثلاً در فلان بازار و یا حتی صنف و صنعت در دوره زمانی خاصی مورد توجه قرار گرفته که این شیوه سرمایه گذاری غالباً در آخرین اولویت ها قرار داشته و دارد.

در خصوص عرضه ارز نیز شرایط معینی وجود دارد. مهمترین منبع واردات ارز در سال های گذشته نفت بوده که کاملاً در دست دولت قرار دارد که هم اکنون میعانات گازی نیز به آن افزوده شده است. بخش دیگر را باید صادرات غیرنفتی به شمار آورد که بخش اعظم آن هم اکنون صادرات محصولات پتروشیمی به شمار می رود. بخش سوم را نیز باید سرمایه گذاری خارجی محسوب کرد ولی عرضه ارز غالباً در این بستر کلی صورت می گیرد.

حال برای پاسخ به این پرسش که آیا عرضه ارز در بازار داخلی در شرایط فعلی کافی است یا خیر باید به دو بخش یعنی هم طرف عرضه و هم طرف تقاضا توجه کنیم تا تقاضای ارز با عرضه آن چقدر هم پوشانی دارد. این در حالی است که در پاره از اوقات تقاضای ارز حتی به دلیل برخی سیگنال های مختلف به شدت افزایش می یابد. البته تقاضای وارداتی غالباً با ثبات است و تغییر چندانی را در این بخش از مصارف ارز شاهد نبوده و نیستیم. در خصوص مصرف دانشجویی و یا درمانی هم بعضاً با ثابت است ولی در خصوص تقاضای ارز به عنوان محملی برای سرمایه گذاری به شدت متغییر است تا جایی که حتی رخدادهایی در کشورهای دیگر نیز بر روند تقاضای ارز برای سرمایه گذاری ، مؤثر است.

در خصوص عرضه ارز نیز باز صادرات نفت خام و یا صادرات کالاهای دیگر از ثباتی کلی برخوردار است ولی در خصوص حالت سوم عرضه ارز یعنی سرمایه گذاری های خارجی این وضعیت نیز متنوع بوده و به وقایع و اتفاقات داخلی و بین المللی بستگی داشته و دارد. حال برای سیاست گذاری درست و منطقی باید نگاهی دقیق به تمامی این اتفافات داشته باشیم تا بتوانیم زمان مناسب برای یکسان سازی نرخ ارز را تعیین کنیم. در نهایت برای بررسی این بازار باید به سایر بازارها مخصوصاً بازارهای کالایی نیز توجه کنیم زیرا بازار ارز را نمی توان تک بعدی بررسی کرد.

ما همواره تراز تجارت خارجی مثبت داشته ایم و به ذات پتانسیل ورود ارز را به کشورداشته ایم . اما اینکه دولت چه قیمتی برای ارز وارداتی در نظر گرفته، مساله ای است که باید واکاوی شود. ارزیابی شما از این مساله چیست؟

دکتر فزونی: آمار منتشره از منابع ارزی کشور بر اساس قیمت هایی است که در اظهارنامه های صادراتی نوشته و محاسبه می شود و در خیلی از موارد این قیمت ها به مراتب بیشتر از قیمت واقعی است. از طرفی قاچاق مشکل عمده ای است که با آن درگیر هستیم و ریشه های عمیقی دارد. وجود 15 میلیارد دلار کالا در بازار داخلی وضعیتی است که نشان دهنده رسیدن کارد به استخوان است. آن چیزی که باعث کاهش واردات شده خرید کالای سرمایه ای نیست چون  شما عملا آمار دقیقی از صادرات و واردات ندارید. واقعیت این است که  متاسفانه ما  منابع ارزی مان بسیار محدود است و نمی توان به آمار تکیه کرد.

دکتر معبودی: در خصوص این بحث که آیا ارز کافی داریم یا نه باید این گونه بگوییم که ما همیشه با تحلیل از بازار رو به رو هستیم که شاید تحلیل فعلی به نسبت چند هفته کلاً تغییر کرده باشد. هم اکنون تحلیل ما به نسبت چند ماه قبل عوض شده زیرا تغییری در انتظارات ما ایجاد شده است. صحبت های مسئولین ، رخدادهای سیاسی ؛ عدم رونق سایر بازارها و بسیاری موارد دیگر به این قبیل تغییرات منجر شده که باز هم سؤالات جدیدی را ایجاد می کند که پاسخگویی به این سؤالات است که می تواند به این سؤال اصلی پاسخ دهد که آیا عرضه ارز در بازار کافی است. سؤالاتی همچون این پرسش که آیا مردم به سمت بازار ارز حرکت می کنند و آن را به عنوان محملی برای سرمایه گذاری به شمار می آورند. از سوی دیگر نگاه به افزایش قیمت ارز باعث می شود که تقاضای کالاهای وارداتی نیز افزایش یابد که در نهایت به بازار ارز فشار وارد می کند.

در خصوص عرضه ارز هم انتظاراتی از سرمایه گذاری خارجی داشته و داشته ایم زیرا بخشی از نیازهای ارزی کشورمان با سرمایه گذاری خارجی مرتفع می شود. اگر سرمایه گذاری خارجی ورود نکند باز هم باید پروژه ها با ذخایر داخلی ارزی احداث و یا تکمیل شود. با توجه به موارد فوق باید این گونه اظهار کرد که با مشکل رو به رو هستیم یعنی برنامه ریزی های قبلی نمی تواند چندان هم با واقعیت های فعلی همخوانی داشته یعنی هم اکنون زمان مناسبی را برای تک نرخی کردن نرخ ارز فراهم نمی آورد. بحث دیگر  را باید در ارتباطات ارزی جستجو کرد. هم اکنون قیمت ارز در شرایط مختلف ، متفاوت است. مثلاً قیمت یورو اسکناس در بازار تهران ، حواله در چین ، اروپا ، دبی و یا حتی بانک کونلون چین با یکدیگر تفاوت دارد. حال یکسان سازی نرخ ارز یعنی کدام یک از این نرخ ها تاکنون یکسان شده که بر پایه آن قیمت ها آزاد شود. حال با توجه به محدودیت های خاص که غالباً به دلیل مسائل سیاسی ایجاد می شود ، تنها در بخش هایی از جهان مشکلات نقل و انتقال ارز وجود دارد که باعث بروز برخی از کندی ها شده است. همین موارد نشان می دهد که بخشی از بازار دچار اختلال است که یکی از موانع یکسان سازی نرخ ارز به شمار می آید.

حال فرض کنیم که فردا اعلام شد که ارز یکسان سازی شده است ولی بازار این ادعا را نمی پذیرد. به دلیل هزینه های مبادلاتی یکسان سازی نرخ ارز خود به خود به حاشیه رانده می شود. صادرکننده انتظار دارد که ما ارز حاصل از صادرات وی را به بهترین نرخ خریداری کنیم ولی با سیستم بانکی فعلی قدرت خرید و دریافت ارز در محلی که مثلاً گران ترین قیمت یورو وجود دارد ، بعضاً مساعد نیست. این شرایط فضای کلی را برای یکسان سازی نرخ ارز مساعد نکرده همچنین احتمال رشد قیمت های مقطعی شب عید وجود داشته که پس از آن نیز کشور وارد فاز انتخاباتی شده که تمام این موارد می تواند به تغییر انتظارات مردم و همچنین تفاوت سیاست ها در نهایت منجر شود.

دکتر دانشمند: به نظر من باید طرحی نو برای نظام پولی – بانکی و ارزی طراحی شود و در این طرح سیاست های تک نرخی کردن ارز، جدایی نفت و همچنین نقش صندوق توسعه ملی و دیگر مسایل گنجانده شود. پیش از انقلاب سهم ایران از تولید ناخالص جهانی 1.5 درصد و کشور ترکیه حدود 0.3 درصد بود اما امروز با جمعیتی برابر سهم ترکیه یک درصد و کشور ما 0.3 درصد شده است. این روند نزولی تولید ناخالص جهانی حکایت از مدیریت ضعیف و ناکارآمد دارد. کشوری که روی ثروت خوابیده و از منابع و موقعیت های ویزه ای برخوردار است به راحتی می تواند جایگاه خود را ارتقا دهد به شرط اینکه دولت اقتصاد را رها کند. تا زمانی که دولت در این حجم و اندازه به دنبال مسوولیت ها باشد به هیچ وجه بخش خصوصی نمی تواند رشد کند؛ در نتیجه دولت متکی به نفت هر روز شاهد افزایش قیمت ها خواهد بود. به عنوان مثال سازمان بنادر را در نظر بگیرید. این سازمان برای تامین هزینه های جاری و جبران کسری بودجه خود سازمان درآمد هزینه ای تعریف کرد. سازمان درآمد هزینه ای بدون توجه به منافع ملی هزینه ها که بالا می رود تعرفه های بندری را افزایش می دهد تا بتواند مشکلات مالی خود را از این طریق حل و فصل کند. بدین ترتیب بنادر ما گران ترین بنادر در حوزه خلیج فارس، عمان و حتی غرب اقیانوس هند هستند. مثلا یک کشتی نفت بر که یک میلیون بشکه نفت حمل می کند برای بار زدن در کویت باید 11 هزار دلار و در خاک ایران نزدیک به 120 هزار دلار بپردازد. همان طور که می بینید تعرفه های ایران به هیچ وجه نسبت هب کشورهای همسایه رقابتی نیست. بنادر تاسیسات ملی کشور ما محسوب می شوند ولی آیا از این بنادر بهره برداری و سودی عاید می شود؟خیر.

80 درصد منابع ارزی دست دولت است و مورد ذکر شده نمونه ایی از نگاه و عملکرد دولت به سرمایه های ملی است. بنابراین تک نرخی کردن ارز ضرورت اقتصاد ایران است و باعث جلوگیری از فرار سرمایه، کاهش رانت و جذب سرمایه داخلی و خارجی می شود.

گام دیگر برای تک نرخی کردن ارز بازسازی روابط بانکی بین المللی به ویزه با بانک های اروپایی اولویت دارد البته استحکام و توسعه روابط با بانک های معتبر نه بانک های درجه سه و زیرپله ای. آفت اقتصاد ما سیاست کاری است و از گذشته تا کنون این بازی سیاست بوده که اقتصاد ما را زیر پا له کرده است. در این میان بی گمان بهبود فضای کسب و کار یک اصل انکار ناپذیر است. ما امروز در شاخص های 11 گانه کسب و کار را باید جدی تر عمل کنیم، از حذف قوانین و ضوابط دست و پاگیر و زاید گرفته تا بهبود عملکرد نظام بانکی به نفع تولید و در نظر گرفتن مشوق های مالیاتی و... باید لحاظ شود. به طور معمول فرآیند پرداخت مشوق های صادراتی به صادرکنندگان زمان زیادی را می طلبد که این به زیان صادرکنندگان خواهد بود. صادرکنندگان برای رسیدن به رشد صادراتی نیازمند این هستند که هزینه های صادراتی را در کوتاهترین زمان دریافت کنند.به طور قطع تا زمانی که صادرکنندگان برای دریافت مشوق های خود ناچار باشند در پیچ و خم بوروکراسی کشور گردن خم کنند نباید انتظار داشته باشیم که شرایط بهتر از این شود. معتقدم بانک مرکزی باید تغییر سیاست دهد و برمبنای سیاست های پولی مدرن عمل کند. تا زمانی که این مشلات مرتفع نشود دستیابی به تک نرخی شدن ارز میسر نخواهد شد. چرا که نرخ ارز را نمی توان مستقل از بحران های موجود تک نرخی کرد، بلکه باید به تمام بخش ها توجه کرده و دولت رونق تولید و اشتغال را در اولویت کاری خود قرار دهد.

اگزیم نیوز: یعنی شما اشکال اساسی را در وضعیت سیستم بانکی می بینید؟

دکتر دانشمند: کشور ما از نبود بانک توسعه ای بسیار رنج می برد. به بیان دیگر معتقدم صندوق توسعه ملی به نوعی نقش یک بانک توسعه ای را بازی می کند. فلسفه وجود صندوق توسعه ملی چیست؟ یعنی 29 درصد از درآمد فروش نفت به این صندوق ریخته داده و به صورت وام در اختیار تولیدکننده قرار گیرد. اوایل انقلاب که بانک ها دولتی، کوچک و ادغام شدند بانک ملت به عنوان بانک داخلی، بانک تجارت به عنوان بانک تجارت خارجی و بانک های کشاورزی، مسکن و... را به عنوان بانک توسعه ای معرفی کردیم اما عملا تمام این بانک ها به بانک تجاری تبدیل شدند. در حالیکه ساختار بانک های توسعه ای با بانک های تجاری کاملا متفاوت است.بانک های تجاری باید به دنبال فعالیت هایی باشند که سودآوری خود را تضمین کنند در صورتی که بانک های توسعه ای وارد پروژه هایی می شوند که قابل مقایسه با دیگر بانک ها نیست، بیشتر فعالیت این بانک ها در حوزه هایی است که حاکمیت در نظر داشته و برآن تاکید دارد؛ یعنی هم در بحث صادرات غیرنفتی، هم صادرات خدمات فنی مهندسی است. حال آنکه قوانین جاری بر بانک های توسعه ای همانند بانک های تجاری است. باید برای جلوگیری از بزرگ‌تر شدن صندوق توسعه ملی بانک‌های توسعه‌ای به وجود بیاوریم و پروژه‌های صندوق توسعه ملی را به بانک‌های توسعه‌ای بسپاریم.

بعد از اینکه بانک‌های‌ توسعه‌ای پذیرفتند پروژه‌ها را به بانک‌ها تجاری ارجاع دهند با این اقدام ارز به خوبی به صندوق توسعه ملی بازمی‌گردد. به نظر می‌رسد باید کارشناسی‌تر به بودجه نگاه کرد. به بیان دیگر اصولا نظام بانکداری ما بر مبنای بانکداری مدرن و روز دنیا تعریف نشده و از آنها تبعیت نمی کند. معتقدم ضعف اصلی بازار پولی کشور ما عدم مدیریت صحیح است. از سوی دیگر بازار سرمایه نیز همانند بازار پولی از مشکلات مدیریتی رنج می برد. این سوال اینجا مطرح می شود که ما از بازار سرمایه چه سودی می بریم؟ پاسخ این پرسش منفی است. در واقع مدیریت ناکارآمد باعث شده منابع به درستی تخصیص پیدا نکند. به عنوان نمونه در کدام کشور در شرایط رکود، قیمت سهام افزایش پیدا می کند؟

بنابراین اولین گام برای تک نرخی کردن ارز، انتخاب مدیر اصلح و کارآمد برای بازار پولی است. به عبارت دیگر تعیین یک مدیر بانک اجرایی و تجاری برای مدیریت بانک مرکزی سیاست درستی نیست. بانک مرکزی نگاه و ابزار دیگری را می طلبد. در حال حاضر ما از ابزار پولی چه استفاده ای می کنیم؟ پاسخ این پرسش هم منفی است. در واقع از ابزار مدرن بازار پولی هیچ بهره ای صورت نمی گیرد در نتیجه همین می شود که شاهد آن هستیم، تمام بانک ها یک رویه دارند آن هم وام دادن و بهره گرفتن است.

روندی که در دنیا منسوخ شده، ما هنوز از ابزار قدیمی بانکداری همچون دسته چک در سیستم بانکی خود استفاده می کنیم در صورتی که دسته چک در کشورهای دیگر کنار رفته و پرداخت ها به صورت الکترونیکی و اینترنتی انجام می شود. این امر به نوعی عقب افتادگی نظام بانکداری ما را نشان می دهد. این نظام عقب افتاده نه تنها دردی از اقتصاد، تولید و اشتغال دوا نمی کند بلکه دردی هم به آن اضافه می کند. بالطبع بازار سرمایه نیز تحت تاثیر قرار گرفته و متعاقبا جذب سرمایه داخلی و خارجی هم با مشکلاتی مواجه می شود. از آنجا که سیاست گذاران داخلی و خارجی نسبت به شرایط و اوضاع ایران تردید داشته و تا حدود زیادی به آن بی اعتماد هستند.

 

 

کد خبر 15040

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 4 + 1 =