به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم، اقتصاد مقاومتی الگویی است که مقام معظم رهبری برای اولین بار در سال 86 در صحن مطهر امام هشتم(ع) بهطور تلویحی مطرح ساختند. سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی در 30 بهمن 92 از سوی مقام معظم رهبری ابلاغ شدند و در تأکید بر این مهم، سال 95 را به نام اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل معرفی کردند. جستجوی کلمه "اقتصاد مقاومتی" در پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبری نشان میدهد که 303 مطلب مرتبط با این عنوان در سایت رهبر انقلاب یافت میشود که خود از اهمیت این مقوله مهم نزد مقام معظم رهبری حکایت دارد.
در حال حاضر، چگونگی به اقدام و عمل رساندن اقتصاد مقاومتی به یک دغدغه اصلی بین رسانهها و اقتصاددانان تبدیل شده که در این خصوص با رامین پاشاییفام دارای دکترای اقتصاد از دانشگاه تهران همکلام میشویم.
وی که در کارنامه کاری خود مدیریت عاملی بانک کارآفرین و بانک سپه، معاونت اقتصادی بانک مرکزی، عضویت هیئت امنای مؤسسه عالی بانکداری ایران، عضویت هیئت مدیره بانک ملی ایران، مدیرکلی دفتر برنامهریزی و اقتصاد کلان سازمان مدیریت و برنامه ریزی، عضویت کمیسیون شورای پول و اعتبار، مدیریت کلی بازرگانی سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور را دارد، به تشریح مفهوم اقتصاد مقاومتی و چگونگی اجرایی کردن آن در عمل پرداخته که در ادامه مشروح آن را میخوانیم.
• اقتصاد مقاومتی یعنی توجه به مزیتهای مطلق و نسبی طبیعی و خدادادی و سرمایه گذاری در آنها و بهره برداری اقتصادی از این مزیتها
تسنیم: از نظر شما اقتصاد مقاومتی به چه مفهوم است؟
پاشاییفام: بهنظر من اقتصاد مقاومتی یعنی توجه به مزیتهای مطلق و نسبی طبیعی و خدادادی و سرمایه گذاری در آنها و بهره برداری اقتصادی از این مزیتها و در مرحله بعد با استفاده از این سرمایه گذاری کارا و با بهرهوری بالا سایر مزیتها و بخشهای اقتصادی شناسایی و شکوفا میشود. این ویژگی و سرمایه گذاری، توسعه پایداری را فراهم خواهد کرد که نه تمام خواهد شد و نه به خطر خواهد افتاد، بهمعنی واقعی این اقتصاد مقاومتی است و همانند یک مغز و هسته اصلی موجبات رشد و توسعه سایر فعالیتهای صنعتی و خدماتی را بهصورت کارآ فراهم خواهد کرد و روز به روز قویتر، بزرگتر و گستردهتر و مستحکمتر خواهد شد، مهمتر از همه پایدار و تجدید شونده است و بهخلاف سایر منابع زیرزمینی محدود نیست.
توصیهام در خصوص ایران در این باره، در گام اول سرمایه گذاری برای ایجاد بزرگراه و شاهراه ارتباطی شمال و جنوب از طریق جزیره قشم و صنایع و خدمات وابسته آن، و در گام بعد، توجه به سایر بخشها از جمله بخش نفت و گاز و صنایع وابسته به آن است، در نهایت توسعه صنعتی نیز میتواند تکمیل کننده این زنجیره باشد. فراموش نکنیم که کشور کوچکی مانند سنگاپور بسیار کوچکتر از قشم است. با همین روش و صرفاً برای خدمات کشتیرانی و حمل و نقل و بازارهای مالی درآمدهای سرشاری را به دست میآورد و کشوری توسعهیافته محسوب میشود، در حالی که بهاعتقاد من موقعیت ایران و جزیره قشم بسیار بسیار بالاتر از موقعیت آن کشور است.
• گام اول تحقق اقتصاد مقاومتی؛ ایجاد پل ارتباطی بین جزیره قشم با سرزمین اصلی
تسنیم: از نگاه شما اقتصاد مقاومتی چگونه قابلیت تبدیل به عمل و اقدام را دارد؟
پاشاییفام: عمل به اقتصاد مقاومتی یعنی توجه به این ویژگیها و انجام مطالعات دقیق و برنامه ریزی لازم برای بهره برداری از این ویژگی و مزیت کشور.
آنچه بهعنوان اقدام و عمل اقتصاد مقاومتی است، ابتدا مطالعه و برنامه ریزی و سپس اجرای این پروژه بزرگ و حیاتی است که اولین قدم آن نیز ایجاد پل ارتباطی بین جزیره قشم با سرزمین اصلی با طولی کمتر از 2 کیلومتر است.
• نامگذاری سال 95 به نام اقتصاد مقاومتی در عمل و اقدام یعنی خواست رهبر برای بهبود وضعیت اقتصادی کشور
• فقط شعار کافی نیست، باید اقدام کرد
تسنیم: برای تحقق اقتصاد مقاومتی دقیقاً باید از کجا آغاز کرد؟
پاشاییفام: به نظر میرسد شعار سال 1395 که توسط مقام معظم رهبری انتخاب شده، ابتدا باید بررسی، تبیین و سپس راهکارهای مناسب آن ارائه شود.
اولاً بسیار مهم است توجه کنیم که مسأله اقتصاد هم در انتخاب شعار سال 1395 در فرمایشات نوروزی ایشان در مشهد مقدس که بهصراحت بیان فرمودند حاکی از اهمیت مسائل اقتصادی و بهبود وضعیت اقتصادی بهعنوان خواست رهبر انقلاب است. ثانیاً تنها بیان اهمیت اقتصاد نبوده بلکه نوع مقاومتی آن مدنظر است که بیشتر در خصوص آن توضیح خواهم داد و از همه مهمتر، همچنان که از مدتها قبل بحث اقتصاد مقاومتی مطرح بوده و همچنان که در فرمایشات مقام معظم رهبری در مشهد نیز بهصراحت بیان شد فقط شعار کافی نیست باید اقدام عملی انجام گیرد.
لازم میدانم کمی در تبیین پایههای شعار سال عمیق بحث کنم. اصولاً بهتر است قبل از انجام هرکاری وقت کافی برای مطالعه، تبیین و برنامه ریزی آن موضوع صرف کنیم تا نتیجه اقدامات قابل قبولتر باشد که متأسفانه همین اصل ساده در مواردی رعایت نشده و نتایج اقدامات نامحسوس و غیرقابل قبول میشوند.
در دنیای امروزی ملتهایی موفق هستند که صورت مسأله خود را خوب تبیین نموده و برنامه ریزی دقیقی برای اجرای آن انجام میدهند. هرچند این مرحله ممکن است وقتگیر و بهظاهر خروجی نداشته باشد، اما برای به دستآورد نتیجه مطلوب بسیار ضروری و مهم است. زمانی که این مرحله خوب انجام شد، اجرای آن مطابق برنامه زمانی انجام و بدون وقفه و تحمیل هزینههای سرسامآور به اتمام میرسد و از محصول آن نیز بهخوبی استفاده میشود. اما ما در کشورمان موارد متعددی داریم که فرایند تبیین و برنامه ریزی دقیق نبوده و متأسفانه بهسرعت و با عجله و بدون دقت طی شده و با سرعت غیرمنطقی پروژه و یا طرح شروع شده و در ابتدا بهدلیل شروع سریع آن مورد رضایت عموم مردم و حتی مجریان نیز بوده اما در عمل بهدلیل نقص در قسمت اول (تبیین دقیق و برنامه ریزی اصولی) در اجرا دچار مشکلات عدیدهای شده و خسارتهای سنگین به بار آورده و در زمان مورد نظر نیز به بهره برداری نرسیده و چهبسا که بهدلیل طولانی شدن اجرا طرح یا پروژه از بازدهی اقتصادی افتاده و اجرای آن مقرون به صرفه نبوده است. متأسفانه، موارد زیادی از این نوع پروژهها و طرحها در کشور داریم.
• اول بررسی دقیق اقتصاد مقاومتی و بعد اجرا
بنابراین لازم است ابتدا وقت لازم و کافی و حوصله مناسب صرف کنیم تا مسأله خوب تبیین و سپس برنامه ریزی و اجرای آن تدوین و پس از آن نسبت به اجرای آن اقدام شود، تجربهای که تمامی کشورهای پیشرفته و موفق آن را داشتهاند و از مزایای آن بهرهمند شدهاند. نکته بسیار مهمی که این روش در درون خود دارد و بسیار ساده ولی پنهان است این است که وقتی هنگام برنامه ریزی مشکلات بررسی تبیین و راهکار داشته باشد زمان بسیار اندکی را به خود اختصاص میدهد اما وقتی بدون توجه به آنها اجرا شروع شود و در هنگام اجرا، آن مشکلات و مسائل خود را نشان دهد چهبسا چندین برابر زمان اولیه برای رفع آنها زمان نیاز خواهد داشت و ضمناً بسیار پرهزینه خواهد بود و چهبسا در مواردی همانند وضع مطلوب و اولیه نیز نخواهد بود، ضمن اینکه هرگاه پروژهای یا طرحی شروع و اجرا شد هرچه پیشرفت پروژه بیشتر باشد، توقف پروژه سنگینتر و پرهزینهتر و سنگینتر خواهد بود، خصوصاً از نظر مالی با توجه به اهمیت بحث لازم میدانم مثالی را بیان کنم. فرض کنید در نظر داریم یک پروژه بزرگ و حجیمی را شروع کنیم که حجم سرمایه گذاری آن در ابتدا 10هزار میلیارد ریال است و زمان اجرای آن نیز در شرایط معمول و با برنامه ریزی انجامشده مثلاً 2 سال است، حال اگر قبل از اجرای این پروژه و طرح مثلاً 6 ماه زمان صرف کنیم تا برنامه ریزی دقیقی انجام دهیم، هزینههای ما صرفاً هزینههای مطالعاتی طی دوره 6 ماه خواهد بود و هیچ هزینه دیگری تحت عنوان هزینههای مالی مطرح نخواهد بود. البته عدمانتفاع آن پروژه و طرح بهعنوان هزینههای فرصت مطرح خواهد بود که ما در این قسمت برای سادگی مثال از آن پرهیز میکنیم. حال فرض کنید بهجای 6 ماه زمان مطالعه و تبیین و برنامه ریزی کار را در 3 ماه و بدون دقت لازم به اتمام برسانیم، هم هزینه مطالعات کم شده و هم طرح و پروژه سریعتر شروع شده و این وضعیت مورد توجه و علاقه همه است. حال برای اجرای پروژه اندک اندک سرمایه گذاری انجام میشود و فرض کنیم تا یک سال و نیم از عمر اجرای پروژه بدون هیچ مشکلی پیش رفته باشیم و حدود 7500 میلیارد ریال از حجم سرمایه گذاری پروژه نیز هزینه شده باشد و باز فرض کنیم چون مطالعات کامل، کافی و دقیق نبوده، بعد از 18 ماه مشکلی پیش میآید و لازم است که پروژه متوقف و مطالعات انجام و راهکارهای اصلاحی پیدا و اجرایی شود. ممکن است این مرحله بهطور مثال در خوشبینانهترین حالت ظرف یک ماه انجام شود، اما حالا دیگر فقط هزینه مطالعات نیست که بر پروژه تحمیل میشود بلکه هزینه منابع صرفشده یعنی 7هزار و 500 میلیارد ریال نیز اضافه میشود، بهعنوان مثال اگر نرخ سود بانکی بهعنوان هزینه ملاک عمل قرار گیرد و آن را 20 درصد فرض کنیم، بنابراین هزینه مالی توقف یک روز پروژه با سرمایه گذاری 7هزار و 500 میلیارد ریال معادل 4.1 میلیارد ریال خواهد بود که بهازای توقف یکماهه برابر 123 میلیارد ریال خواهد بود که اگر این مطالعات در ابتدای پروژه انجام میشد این هزینه 123 میلیاردی به پروژه تحمیل نمیشد، حال اگر این تأخیر بیش از یک ماه باشد، خسارت بسیار سنگینتر خواهد بود. این آفت بزرگی است که در پروژهها و طرحهای بزرگ کشور متأسفانه به چشم میخورد و گاه کل پروژه و طرح از سودآوری ساقط میشود.
تسنیم: با تمرکز بر روی مزیتها، اقتصاد مقاومتی به عمل و اقدام میتواند تبدیل شود؟
پاشاییفام: من از همین زاویه بحث را پیش خواهم برد. بهنظر من، هر کشوری دارای مزیتهای خاصی است. این مزیتها یا طبیعی و خدادادی است یا توسط مسئولان آن کشور ایجاد میشوند. براساس این مزیتها موتور توسعه و فرآیند توسعه هر کشوری شکل میگیرد، از آنجا که اقتصاد در تعریف اولیه و ساده آن علم تخصیص بهینه منابع کمیاب است. بنابراین هر کشوری با توجه به مزیتهای خود باید منابع کمیاب خود را به فعالیتهایی اختصاص دهد که بیشترین و بالاترین مزیتها را داشته باشد و هرکاری غیر از این کاملاً غیرعلمی است.
و الگوی هر کشوری نیز با کشورهای دیگر متفاوت بوده و به راحتی قابل تکرار شکلی نیست.البته محتوایی یعنی توجه به مزیتها و تخصیص منابع محدود و کمیاب به آن مزیتها و رشد و توسعه آنها قاعده و اصول کلی فرایند توسعه هر کشوری است.
باز برای توضیح بهتر دو کشوری کاملا متفاوت را مثال می زنیم کشور اول دارای زمینهای مسطح فراوان با منابع آبی محدود است و با قرار گرفتن در یک منطقه نیمه خشک با سطح بارندگیهای اندک و کشور دوم در یک منطقه کوهستانی با رودخانه ای پرآب ولی فاقد زمینهای مستعد برای کشاورزی و با سطح بارندگی فراون حال فرض کنیم این دو کشور به صورت مستقل مسیر توسعه خود را می خواهند انتخاب کنند.
کشور اول فراوانی زمینهای مساعد کشاورزی با محدودیت آب و کشور دوم با زمینهای کشاورزی بسیار محدود نامناسب ولی با رودخانه ای پرآب و بارندگی بالا.
نیازهای هر دو کشور تقریبا برابر است حال اگر این دو کشور بخواهند نیازهای خودشان را مستقلا تأمین کنند قطعا در هر دو کشور به دلیل فقدان یکی از عوامل مهم از دو عامل مهم کشاورزی محصول به دست آمده بی کیفیت و اندک خواهد بودو هر دو توسعه نیافته و فقیر باقی خواهند ماند. چون تخصیص غلط منابع داده اند و از مزیتهای خود بهره نجسته اند حال اگر فرض کنیم هرکدام از این کشورها تصمیم بگیرند از مزیتهای خودشان بهره مند شوند و با مبادله و تجارت سود خود را حداکثر کنند نتیجه بسیار مطلوب تر خواهد بود.
کشور دوم که مزیت رودخانه و بارندگی زیاد را دارد تمام توان خود را صرف احداث سد و ایجاد نیروگاه برق می کند و در نتیجه تولیدات کشاورزی آن به شدت افت می کند و در مقابل کشور اول نیز با خرید آب و انرژی برق از کشور دوم تمام امکانات خود را صرف تولید محصولات کشاورزی می نماید و چون نیرو و منابع خود را معطل تولید برق و آب که مزیتی در آن ندارد و هم اندک تولید می شود و هم گران و هم باعث معطلی نیروی کار و زمینهای مستعد کشاورزی، حال با تخصیص تمام منابع خود به امر کشاورزی تولیدی شاید چند برابر از حالتی که نیروها و منابع خود را بین کشاورزی و تولید آب و برق و انتقال آن انجام می داد به دست می آورد و همین اتفاق برای کشور دوم نیز خواهد افتاد. کشور دوم که مزیتی در تولید محصولات کشاورزی ندارد منابع خود را برای تولیدات کشاورزی اندک، گران و اتلاف منابع انجام صرف نمی کند و تمام منابع و توان خود را صرف تولید مزیتهای خود یعنی آب و برق و انتقال آن می کند و در نتیجه محصول آن نیز چند برابر می شود حال این دو کشور با مبادله کالاهای خود سطح رفاه و توسعه هر دو کشور را افزایش می دهند و چند برابر حالت بدون توجه به مزیتهای خود و مبادله و تجارت فی ما بین می شود.
بدون این سیاست سطح رفاه هر دو کشور پایین بوده و همواره با تخصیص غیر بهینه منابع در فقر گرفتار بودند هرچند ممکن بود نیازهای محصولات کشاورزی خودشان را به سختی و به اندازه محدود گران و غیرکارا به دست می آوردند ولی این مسیر آینده ای جز فقر بیشتر به همراه نداشت در حال یکه با تخصیص بهینه منابع و مبادله و تجارت محصولاتی که در تولید آنها مزیت داشتند، رفاهی بیشتر و پایدار برای همدیگر فراهم کرده و مسیر توسعه یافتگی را طی کرده و به دلیل وابستگی به همدیگر نوع روابط این دو کشور بسیار دوستانه بوده و تقویت می شده چراکه با این روش منافع بیشتری به دست می آورند و در نتیجه احترام متقابل با سطح رفاه بالاتر نیز برای همدیگر قایل می شوند در حالی که اگر هیچ نوع رابطه ای نداشتند و هیچ منفعتی برای همدیگر ایجاد نمی کردند چه بسا رابطه تبدیل به دشمنی برای به دست آوردن منابع بیشتر می شد.
حال چند سوال را باید پاسخ داد، آیا منظور از اقتصاد مقاومتی تخصیص غلط منابع محدود و تولید محصولات غیرکارآ و گران است؟ آیا منابع محدود باید صرف تولید کالاهای غیرکارا باشند و به عبارتی اتلاف منابع داشته باشیم؟ یا اینکه این منابع به تولید کالاهای کارآ و مزیت دار تخصیص یابند تا سود و منافع کشور حداکثر شود. بدیهی است پاسخ بسیار ساده است باید منابع محدود کشور به تولید کالاها و خدماتی اختصاص می یابند که یا ما در آنها مزیت طبیعی و خدادادی داریم یا قصد داریم با تخصیص ای منابع کمیاب و محدود مزیتهای غیرطبیعی و اکتسابی به دست آوریم و مسیر توسعه کشور را فراهم کنیم.
تسنیم: با این توضیحات، مزیتهای طبیعی کشور ما از منظر شما چیست؟
پاشایی فام: این سوال بسیار مهمی است که برای اجرایی کردن هدف توسعه باید مورد توجه ویژه قرارگیرد.
مزیتهای طبیعی مطلق و نسبی کشور ما به شکرخدا که جز موهبتهای الهی است بسیار قابل توجه و ویژه است که در زیر به مهمترین آنها اشاره می کنیم:
1- کشوری پهناور با موقعیتهای جغرافیایی طبیعی و منحصربه فرد فراوان و استراتژیک از جمله دسترسی به آبهای آزاد با طول سواحل بسیار زیاد، جزایر منحصر به فرد در آبهای آزاد به ویژه جزیره قشم که به نهایی حدود 2.7 برابر کشور توسعه یافته سنگاپور است با موقعیت استثنایی از نظر عمق آب در سواحل شمالی آن که امکان پهلوپیری کشتیهای غول پیکر را فراهم می کند و نزدیکی به سرزمین اصلی (کمتر از 2 کیلومتر) و همسایگی با کشورهای که بعضا دسترسی به آبهای ازاد همانند کشور ما را ندارند . کشور ما پل اتصالی غرب به شرق و شمال به جنوب است. همچنین قرار گرفن بین دو قاچ بزرگ دنیا، ساعات کاری بازارهای بزرگ دنیا از غرب بازار بزرگ نیویورک در اروپا لندن و در شرق چین و ژاپن و کره با قاچی که کشور ما در آن قرار دارد به صورت 24 ساعته تکمیل و ارائه می شود.
2- وجود منابع و معادن زیرزمینی فراوان از جمله نفت و گاز که دارای بالاترین رتبه ها در جهان هستیم همچنین سایر معادن از جمله سنگ آهن و سایر معادن
3- وجود نیروی انسانی جوان تحصیل کرده کارآمد و جویای کار با جمعیتی قابل توجه و بازار بزرگی در منطقه
البته سایر مزیتها نیز در کشور وجود دارد که در این بحث وارد آنها نشده ام.
علاوه بر مزیتهای طبیعی مذکور، با استفاده از سرمایه گذاریهای لازم و تخصیص منابع بهینه می توان مزیتهای اکتسابی بیشتری نیز فراهم کرد که در ادامه اشاره می شود.
به نظر می رسد اقتصاد مقاومتی یعنی توجه به این ویژگیها مخصوصا در ابتدا و تخصیص منابع محدود و کمیاب کشور به توسعه این ویژگیها و مزیتها است.
در مصاحبه قبلی ویژگی اول را که مهمترین ویژگی کشور است به تفصیل شرح دادم که از علاقمندان دعوت می کنم به آن توجه کنند . در آن حمل و نقل شاهراه ارتباطی غرب و شرق و شمال جنوب بحث شد و در صورت انجام سرمایه گذاری حدود 5 میلیارد دلار می توان درآمدهای پایدار چند ده برابری به صورت مستقیم وارد کشور کرد و بعد از راه افتادن این مسیر ترانزیتی صنایع و خدمات پشتیبانی حمل و نقل مزیت جدیدی را به وجود می آورد و چهره و سیمای کشور نیز به طور کلی به صورت مستمر و پایدار تغییر می یابد. به عبارتی به جای تخصیص منابع محدود کمیاب به فعالیتهای صنعتی و کشاورزی که فعلا در این مرحله در آنها مزیتی نداریم، این منابع محدود و کمیاب را مشغول این فعالیتها نکنیم و با تغییر رویه آنها را به تکمیل بزرگ راه و شاهراه ارتباطی شمال و جنوب از طریق جزیره قشم خدمات بندری، کشتیرانی ، ترانزیت کالا و خدمات مرتبط برای کشورهای منطقه تخصیص دهیم و در مرحله بعد به فکر ایجاد مزیتهای جدید باشیم که به صورت خودکار فراهم خواهد شد.
این امر، علاوه بر حل مشکلات ساختاری کشور از جمله بیکاری و رشد پایین تولید امکان توسعه پایدار سایر بخشها را نیز فراهم می کند.
به امید روزی که شاهد شکوفایی مزیتهای طبیعی کشور باشیم و از محل این شکوفایی توسعه ای پایدار و رفع تمام مشکلات مهم اقتصادی از جمله بیکاری باشیم که به نظر من به راحتی دست یافتنی است.
نظر شما