هر از گاهی حذف یارانه نقدی، در فضای رسانهای خبرساز میشود. با توجه به اوضاع کنونی درآمد دولت، این شبهه بیشتر تقویت شده است که شاید یارانه نقدی در آینده نزدیک قطع شود.
محمود جامساز، اقتصاددان و پژوهشگر اقتصادی در گفتوگو با "اگزیم نیوز" ضمن انتقاد از قطع یکباره یارانه نقدی معتقد است که چنین تصمیمی تاثیرات سوء بر اقتصاد و فضای اجتماعی جامعه خواهد داشت. او میگوید: "دولت باید بداند که خانوادههایی وجود دارند که حقوقی معادل یک میلیون و 500 هراز تومان دریافت میکنند. بدون تردید یارانه نقدی میتواند کمک خرجی برای این خانوارها محسوب شود."
این اقتصاددان حذف هدفمند یارانه نقدی را مطرح کرد و ابراز داشت: "باید یارانه افراد غیر مشمول و غیر نیازمند را قطع کرد. میتوان بخشی از آنرا به افراد ضعیف و غیر برخوردار پرداخت کرد؛ حال به صورت نقدی باشد یا به صورت کالایی.
دولت باید یارانهها را به اشخاصی برساند که واقعا مستحق آن هستند. یارانههای افراد حذف شده را میتوان در اختیار نیازمندان قرارداد. مقداری دیگر از این یارانه را هم میتوان در اختیار بانکهای عامل جهت پرداخت یارانه بهره تسهیلات قرار داد. ضمن این سیاست و با کاهش سود تسهیلات به بخش تولید، میتوانیم شاهد رونق در بخش تولید کشور باشیم." ادامه این گفتوگوی کوتاه را بخوانید.
عمر هدفمندی یارانهها به 3 دولت رسید. کارنامه این تصمیم را چگونه ارزیابی میکنید؟
از همان ابتدا، تصمیم توزیع پول نقد بین تمام مردم، کار درستی نبود. این تصمیم با مفهوم عدالت به هیچ وجه همخوانی نداشت. "جان راولز" فیلسوف سرشناس غرب، تعریف جامعی از عدالت دارد. او میگوید عدالت عبارتست از رعایت انصاف در تمامی امور زندگانی. حال آیا این رعایت انصاف است که بین تمام مردم از غنی گرفته تا فقیر، 45500 تومان پول نقدی را تحت عنوان یارانه توزیع کنیم؟ دهکهای پردرآمد و ثروتمند نیازی به این یارانه ندارند. یارانه بر میزان درآمد آنها هیچ تاثیری نمیگذارد. با این اوصاف مشخص نیست که چرا دولتها در ادامه این تصمیم مصمم هستند. این کار از همان ابتدا درست نبود.
ضمن پرداخت یارانه نقدی، وضعیت دولتها، بخصوص دولت دوازدهم را به لحاظ اقتصادی چگونه ارزیابی میکنید؟
البته باید گفت که در حال حاضر دولت مقدار بسیار زیادی یارانه پنهان هم از طریق بودجه به مردم پرداخت میکند. بنابراین بحث فقط یارانه نقدی نیست. همین تفاوت قیمت انرژی، نفت، بنزین، گازوئیل و ... را اگر با قیمت جهانی آن مقایسه کنیم، شاهد تفاوت ملموسی خواهیم بود. این یارانه پنهان نیز به همه مردم تعلق میگیرد. ضمن چنین پرداختهایی دولت در وضعیتی قرار گرفته است که درآمدهایش وصول نمیشود. پرداخت یارانههای پنهان و نقدی در چنین شرایطی دولت را تحت فشار قرار خواهد داد.
با توجه به شرایط درآمدی دولت، آیا در آینده، توان پرداخت یارانه نقدی برای دولت مشکلتر نخواهد شد؟
قطعا همینطور است. در حال حاضر تحریمها شدیدی که از سوی آمریکا وضع شده است. خروج تدریجی ایران از برخی از بندهای برجام نیز منجر شده که اروپاییها در خصوص ایجاد راهکارهای مالی در قبال ایران با تردیدهایی مواجه شوند. از طرفی اینستکس آنگونه که مقامان اروپایی وعده داند، اجرایی نشد. مجموعه این موارد باعث میشود که درآمد دولت تحت تاثیر قرار بگیرد. خزانه دولت در چنین شرایطی از طریق مالیات و صادرات نفتی و غیر نفتی تامین شود که در هر دو مورد با مشکلات بسیار عمدهای روبرو هستیم. درآمدهای نفتی اکنون بسیار کم شده است. برخی اخبار تایید نشده از فروش و صادرات 100 هزار بشکهای نفت ایران سخن میگویند. تحریمها در فروش نفت، ما را با مشکلاتی مواجه نموده است. چنین شرایطی هزینههای زیادی را بر جامعه تحمیل میکند. با این وصف بازهم دولت مکلف به پرداخت یارانه مستقیم و پنهان به عموم مردم است. نتایج تصمیمات نادرست در خصوص پرداخت یارانه مستقیم و پنهان، امروز بیش از پیش ملموس میشود.
دولت طبق قانون اساسی باید به مساله مسکن، درمان، اشتغال و بهداشت جامعه بپردازد. وقتی دولت با کمبود درآمد مواجه میشود، اثر مستقیم آن بر عدم توانایی دولت جهت تامین اهدافی که قانون اساسی بر عهده آن گذاشته، کاملا مبرهن است. اصول 27 تا 31 قانون اساسی بر این وظایف تاکید دارد. دولت چگونه میتواند این مسائل را تامین کند؟ برخی میگویند باید از طریق مالیات این هزینهها تامین شود. اما سوال این است که این مالیات از کجا تامین خواهد شد؟ مالیات در حقیقت بخشی از درآمدهای خالص مردم است. البته به موجب قانون، هر شهروندی باید بخشی از درآمد خود را به دولت پرداخت کند تا دولت در تامین رفاه جامعه آنرا هزینه و سطح زندگی مردم را افزایش دهد. اما با وضعیتی که در کشور ایجاد شده است، از درآمد جامعه هم کاسته میشود. لذا دولت آنگونه که باید نخواهد توانست از مردم مالیات دریافت کند. در نهایت باز هم دولت برای تامین مخارج کشور، از جمله پرداخت یارانهی مستقیم و پنهان، با مشکلاتی مواجه خواهد شد.
یارانه نقدی امروز، همان یارانه 45 هزارتومانی چند سال پیش است. به نظر شما این روال تا چه میزان به هدفمندسازی پرداخت یارانه در کشور منجر شده است؟
در حالت فعلی تمام فشارها بر دوش ملت است. از طرفی ضمن پرداخت این یارانهها، حدود 42 هزار میلیارد تومان بار مالی بر دوش دولت گذاشته میشود. زمان تصویب این قانون، نرخ دلار با نرخ امروز بسیار متفاوت بود. گرانیها و تورم در حد و اندازه امروز نبود. اکنون میبینیم که از سال 96 تا 98 نرخ دلار بیش از اندازه افزایش یافته است. وقتی نرخ دلار به مرز 20 هزار تومان رسیده بود، شاهد افزایش ناگهانی نرخ کالاها شدیم. در نهایت با سیاستهایی که دولت پیش گرفت قیمت دلار کاهش پیدا کرد؛ هر چند قیمت سایر اقلام کاهش نیافت. لذا باید پرسید مقدار یارانه مستقیمی که اکنون به مردم پرداخت میکنند، چه میزان در زندگی آنها تاثیر دارد؟ طبق گزارشهای مرکز آمار، یک خانواده 4 نفره برای گذران زندگی، حداقل باید درآمدی 3 میلیون تومانی داشته باشد. حال 45 هزار تومان چه تاثیری در زندگی مردم دارد؟ چند نفر از کارمندان درآمد 3 میلیون تومانی دارند؟ تاثیر یارانه مستقیم در میان این گرانیها گم شده است.
ضمن مشکلاتی که بدان اشاره داشتید، گاه و بیگاه از حذف یارانههای نقدی سخن به گوش میرسد. نظر شما در این مورد چیست؟
البته دولت باید بداند که خانوادههایی وجود دارند که حقوقی معادل 1 میلیون 500 هراز تومان دریافت میکنند. بدون تردید یارانه نقدی میتواند کمک خرجی برای این خانوارها محسوب شود. در حال حاضر که تا این حد به خانوادهها و اقتصاد کشور فشار وارد شده است و دولت با مشکلات عدیده اقتصادی و سیاسی روبرو گردیده، اگر قرار باشد که به صورت ناگهانی این یارانه نقدی قطع شود، مشخصا با مشکلات بسیار بزرگتری روبرو میشویم که ازجمله میتوان به افزایش پتانسیل اعتراضات افراد آسیب پذیر اشاره داشت. در دیماه سال 96 این وضعیت را تجربه کردیم. دولت باید تجربه کسب کرده باشد. ولی باز هم باید پرسید که تا کجا می توانیم چنین روالی را پیش بگیریم؟ مردم به تغذیه و رفاه نیاز دارند. این یک امر بدیهی است و جزو حقوق اولیه و ذاتی آدمی محسوب میشود.
به هر حال از یک طرف به دولت فشار وارد میشود و از طرف دیگر زندگی مردم تحت فشار است. چه راهکاری را برای حل مشکل پرداخت یارانه نقدی پیشنهاد میکنید؟
بلا شک قطع یکباره یارانه در این شرایط به هیچ وجه درست نیست. اگرچه با اصل پرداخت یارانه مستقیم به شیوه امروزی مخالف هستم. به نظر من باید یارانه افراد غیر مشمول و غیر نیازمند را قطع کرد. میتوان بخشی از آنرا به افراد ضعیف و غیر برخوردار پرداخت کرد؛ حال به صورت نقدی باشد یا به صورت جنسی.
دولت باید یارانهها را به اشخاصی برساند که واقعا مستحق آن هستند. یارانههای افراد حذف شده را میتوان در اختیار نیازمندان قرارداد. مقداری دیگر از این یارانه را هم میتوان در اختیار بانکهای عامل جهت پرداخت یارانه بهره تسهیلات قرار داد.
ضمن این سیاست و با کاهش سود تسهیلات به بخش تولید، میتوانیم شاهد رونق در بخش تولید کشور باشیم. در چنین شرایطی، حذف افراد غیرنیازمندی که یارانه دریافت میکنند و هزینه صحیح آن، میتواند در بخش تولید و همچنین متنعم شدن قشر ضعیف موثر عمل کند.
نظر شما