علی رغم سیاست گذاری های اقتصادی دولت مبنی بر حمایت از صنایع داخلی، غالب حمایتها روی صنایع بزرگی چون خودروسازی و فولاد متمرکز شده است. به نظر می رسد با توجه با اینکه بیشتر اشتغالزایی در صنایع کوچک و متوسط متمرکز شده، این نوع سیاست گذاری در راستای خروج از رکود و تولید اشتغال موفق عمل نمی کند. در اینباره مهندس بهرام شهریاری رئیس کمیسیون اقتصاد کلان اتاق ایران در گفتگو با خبرنگار اگزیم نیوز گفت: از نظر من اولین چیزی که باید مد نظر قرار بگیرد این است که اساسا ما در چه زمینه ای و در چه حوزه ای باید متمرکز شویم. آیا ما باید همه چیز تولید کنیم؟ آیا باید در تمام صنایع چه کوچک چه بزرگ و چه متوسط حضور داشته باشیم؟ آیا باید واقعا خودکفا باشیم؟ آیا خودکفایی در قرن بیستم مفهوم دارد؟ اصلی ترین چیزی که به نظر من دولت باید به آن بپردازد آن است که مشخص کند ما در چه رشته هایی و در چه صنایعی می توانیم به عنوان صنایع استراتژیک و اصلی مان ورود کنیم.
بهرام شهریاری گفت: ممکن است این صنایع، صنایع خودروسازی، صنایع فولاد، نفت و گاز و یا پتروشیمی باشند؛ بستگی دارد به اینکه اولا در چند رشته ای می توانیم حضور داشته باشیم و بعد در کدام رشته عملکرد مثبت و عمیق داریم و چه صنایعی باید تولید کنیم و چه چیزهایی باید وارد کنیم.
وی در ادامه توضیح داد: در کشورهایی مثل چین برنامه مدون اقتصادی وجود دارد و طبق آن روی چند رشته متمرکز شده است. مثلا اگر در چین طبق برنامه تولید صنایع الکترونیک، خودرو و فولاد مشخص شده مابقی صنایع در خدمت این چند صنعت قرار خواهند گرفت. مثلا صنعت فولاد بر بستر صنایع خودروسازی که به عنوان یکی از صنایع محوری محسوب می شود قرار می گیرد و هیچ وقت بصورت مستقل عمل نخواهد کرد. به همین دلیل وقتی فولاد تولید می کند آن فولاد را با یک قیمت معقول و نه الزاما رقابتی به صنایع پایین دستی مثل خودروسازی یا قطعه سازی می دهد و آنجا ارزش افزوده بیشتر تولید می کند و آن موقع است که اشتغال ایجاد می شود.
شهریاری توضیح داد: بعنوان مثال ما در بخش نفت بعنوان بزرگترین نقطه قدرت اقتصاد خود با ضعف تجهیزات روبرو هستیم. چرا باید برای پالایشگاه ها، تلمبه خانه ها و تمام ساختار فنی استخراج نفت و گاز و پتروشیمی به خارج وابسته باشیم؟ چرا نباید در صنعت نفت متمرکز شویم تا بتوانیم خودمان، خودمان را تأمین کنیم؟ نفت مزیت ماست و هر چه بتوانیم نفت را تبدیل و بعد صادر کنیم به نفع ما خواهد بود. یعنی اگر گاز را تبدیل به مواد پتروشیمی کردیم و مواد پتروشیمی را به صنایع پایین دست تر و در ادامه به صنایع پایین تر و در نهایت بعنوان مثال به یک موبایل تبدیل شد ارزش افزوده آن چندین برابر می شود.
شهریاری توضیح داد: این به مفهوم حمایت بی چون و چرا از صنعت نیست بلکه به مفهوم هدفمند کردن صنایع و سودآوری بیشتر است. ما از اشتغال و ایجاد کار نهایتا به دنبال منافع یا سود بیشتر می گردیم. این سود فقط سود سهامدار نیست. ما منافع سهامدار، منافع کارکنان، منافع دولت را در نظر داریم که از محل مالیات تأمین می شود و یک منافع اجتماعی هم داریم که شامل اشتغال و امنیت و ... است. بنابراین وقتی ما برنده هستیم که آنقدر منفعت را بالا ببریم که همه ذی نفعان منفعت بیشتری از آن کسب کنند و اگر ما فقط به اشتغال فکر کنیم در واقع در مقابل تکنولوژی ایستاده ایم چون تکنولوژی حداکثر کاری که می کند این است که ما را به سمت ماشینی کردن و کمتر به کار بردن کاربر و کارگر هدایت می کند.
بهرام شهریاری در مورد الزام پیوند صنایع بزرگ و کوچک گفت: اصلاح شده این مبحث آن است ما باید صنایع اصلی مان مشخص شود و در ادامه بررسی کارشناسی داشته باشیم برای به خدمت گرفتن باقی صنایع در مسیر رشد صنایع اصلی. در واقع همه باید به شکل هدفمند برای آنها تولید کنند و یا این که جنبه تکمیلی داشته باشند که این به معنی شکل گرفتن کلاسر ها است. مثلا در صنعت خودرو به عنوان یکی از محورهای اصلی، فعالیت 17 خودروساز با یک میلیون و 600 هزار دستگاه خودرو با تکنولوژی سی سال قبل بی معنی است بلکه چون به یکی از صنایع اصلی و مادر مبدل شده ایم، اولا باید دانش طراحی را به کشور بیاوریم و دوما برنامه تحقیق و توسعه مان را گسترش دهیم و مهمتر از همه تیراژ تولید را بالا ببریم که بعدها بتوانیم بازارهای اطراف را فتح کنیم.
وی در مورد چگونگی دستیابی به این سطح از تولید رقابتی گفت: اگر وزارت صنایع برنامه کلان اقتصادی را تدوین کند پیرو آن چند صنعت را بعنوان صنایع مادر مشخص و حمایت خود را از بخش خصوصی بصورت همه جانبه اعلام می کند که در نتیجه قطعا می تواند در این مسیر موفق عمل کند. یکی از عوامل موثر بر قیمت تمام شده، مواد اولیه و قیمت آن است، مواد اولیه باید ارزان به دست تولید کننده برسد برای اینکه بتوانند رقابتی تولید کنند.
شهریاری خاطر نشان کرد: تیراژ بابد بالا باشد وقتی تیراژ بزرگ شد اشتغال به دنبال آن می آید ما باید ساختار تولید صنعتی و ساختار اقتصاد وابسته را باید تغییر دهیم و در گام اول باید از اقتصاد نفت جدا شویم و این مهم فقط با حرف محقق نمی شود. در واقع تولید مسئول اشتغال نیست. تولید کننده زمانی می تواند کالای با کیفیت تولید کند که ربات به جای انسان کار کند چراکه ربات ها خطا نمی کنند حال انکه نیروی انسانی خطا دارد بنابراین وقتی به سمت تکنولوژی حرکت می کنیم یعنی نیروی انسانی کاهش پیدا می کند ولی اگر با تیراژ بالا کار کنیم نیروی انسانی بیشتری را نیز جذب می کنیم.
رئیس کمیسیون اقتصاد کلان در توضیح این فرایند گفت: یک بخشی از این ماجرا به تقاضا برمی گردد.بازار تقاضا را کیفیت و قیمت کالا مدیریت می کند. تولید ما قبل از دولت نهم و دهم در مسیر رقابتی شدن پیش می رفت. کالایی تولید می کردیم که بخاطر قابل رقابت بودن صادر می شد. حتی می توانستیم با هند و چین در حوزه قیمت رقابت داشته باشیم. اما این روند با آغاز دولت نهم متوقف شد.
نظر شما