مدیر گروه مشاوران مالی و استراتژی هلدینگ بانک توسعه صادرات در گفتگو با اگزیم نیوز با اشاره به این که در حوزه صادرات یک سطح استراتژیک و یک سطح عملیاتی وجود دارد و بازارهای صادراتی را می توان از منظرهای مختلفی همچون منظر بازار، ساختار و نرم افزاری مسائل حوزه صادرات بررسی کرد گفت: اگر بخواهیم از سطح استراتژیک به مسأله نگاه کنیم به این واقعیت می رسیم که ما یک عدم هماهنگی در نهادهای حاکمیتی، اجرایی، قانونگذاری و نظارتی در حوزه صادراتی کشور داریم که این واگرایی و عدم هماهنگی مسأله زاست.
به گفته دکتر مهدی ابراهیمی، این درحالی است که سیاست گذاری های یکپارچه ای که باید در سطح ملی صورت پذیرد، در کشورهای موفق صادراتی نقش آفرینی کرده است و با مطالعاتی که انجام داده ایم، متوجه شدیم که در سطح استراتژیک و ملی، همگرایی بسیاری بین نهادهای کشورهای مزبور وجود دارد که باعث می شود تمرکز روی نقطه ای خاص و واحد انجام پذیرد که آن هدف واحد، صادرات است.
وی با اشاره به فعالیت اگزیم بانک ترکیه و نقش آن بر روی تقویت و توانمندسازی درون سیستمی و بنگاه های تولیدی خودش اضافه کرد: در ضمن سیستم روی بازار نیز تمرکز دارد که به نظر می رسد در کشورهایی مثل ترکیه و چین به دنبال این هستند که ابتدا محل، موقعیت و شناسایی فرصت های صادراتی را در دستور کار قرار داده و در گام دوم تمام الزامات آن را توسط نهادهای حاکمیتی و به صورت غیرمستقیم توسط شرکت های بخش خصوصی تأمین می کنند؛ به صورتی که عملاً دولت با بخش خصوصی وارد شراکتی راهبردی شده است. این نحوه تعاملی است که در این کشورها ، دولت با بخش خصوصی خود انجام می دهد.
به عقیده وی تلاش این دولت ها در این است که تولیدکننده و صادرکننده ها کیک صادراتی را بزرگ تر کنند نه اینکه سهم کیک یکدیگر را بربایند و این همگرایی در دستور کار این دولت ها قرار دارد.
ابراهیمی در ادامه افزود: ما در بحث تشکیلات شرکت های مدیریت خدمات صادرات، مجموعه هایی مانند سازمان توسعه تجارت، سازمان شهرک های صنعتی و مجموعه های مشاوره مستقل در کشور داریم. تقویت و هم افزایی این نهادها و تشکیل نهادهای جدید باید در دستور کار قرار بگیرد و به صورت یک پروژه یکپارچه اتفاق بیفتد. به گفته وی باید برای صادرات یک پروژه ملی تعریف کرد تا این نهادها با هم افزایی با یکدیگر بتوانند نقش آفرینی برجسته ای داشته باشند. یکپارچه سازی و ایجاد پنجره واحد در حوزه صادرات باید اتفاق بیفتد و در ادامه باید به دنبال تشکیل چرخه صادرات باشیم و در این راستا تفکر بازارگرایی تفکری است که باید به آن توجه کنیم.
وی ادامه داد: در حال حاضر به تفکیک کشورها ، نیاز و ظرفیت تقاضا باید متمرکز بوده و تنها نگاه محصول گرا در حوزه صادرات کافی نیست. ما به لحاظ عملیاتی باید ببینیم سرمایه های فکری خودمان در چه وضعیتی است. باید دید سرمایه های فکری ما به لحاظ سرمایه انسانی و ساختاری و سرمایه ارتباطی در چه موقعیتی قرار دارند و آیا به اندازه کافی در این خصوص کار شده است یا خیر و یا این پرسش که بخش خصوصی ما در کجا قرار دارد. ابراهیمی اضافه کرد: به نظر می رسد بایستی به جای نگاه SWOT Base (شناخت محیط پیرامون سازمان ) و یا نگاه فرصت-تهدید و یا قوت و ضعف ، نگاه هدف محور داشته باشیم و برای رفع موانع و گلوگاه های نگاه هدف محور ، تلاش کنیم.
به عقیده مدیر گروه مشاوران مالی و استراتژی هلدینگ بانک توسعه صادرات اگر بخواهیم بر اساس SWOT Base نگاه کنیم همواره در هاله ای از محدودیت ها قرار خواهیم داشت. نگاه هدف گرا در کنار واژه «ما می توانیم» می تواند در مسیر بالقوه شدن پتانسیل های ناشناخته حوزه صادراتی ما مؤثر باشد و در این مسیر محورهای ناشناخته باید استخراج شود و بر اساس آسیب شناسی و مطالعه کار کرد.
وی گفت: در چارچوب های صادراتی دغدغه ما شرکت های بزرگ نیست. در کشوری همچون امریکا 70 درصد از صادرات از طریق شرکت های کوچک و متوسط موسوم به SMEs صورت می پذیرد که نشان می دهد نیاز به ساماندهی این شرکت ها ضرورت دارد هرچند که خوشه های صادراتی، خوشه های صنعتی و تعاونی ها چندان موفق نبوده اند. وی در ادامه اضافه کرد: در چارچوب شرکت های مدیریت خدمات صادرات دانش بیرونی یا همان اطلاعات از بازارهای صادراتی به شرکت های تولیدکننده وارد شده همچنین ابعاد فعالیت های مورد نیاز و دغدغه های اصلی به ساختار تولید منتقل خواهد شد. همچنین بسیاری از شرکت های تولیدی با ظرافت های صادراتی آشنا نیستند مثلا زبان ، ادبیات و حتی گویش های صادراتی در کنار نیاز به صادرات پایدار در برابر عرضه های فصلی مواردی که به موفقیت های صادراتی کمک بسیاری خواهد کرد.
نظر شما